دانشجو و موانع گرايش به نماز


هم چنان كه در بالا گفته شد، شكل گيري و تبلور نوع باورمندي در جوانان تا حد زيادي به كيفيت كاركرد نهاد خانواده، مدرسه و اجتماع و رسانه ها (به خصوص در زمينه تربيت ديني) در دوره هاي كودكي، نوجواني و سنين دبيرستان دارد. از ديدگاه سيستمي اگر به موضوع نگريسته شود (كه لازم است اين چنين باشد) در دوره هاي ياد شده نسبت به تعليم آموزه هاي ديني، شيوه هاي نامناسب باعث شده تا در پرورش احساس مذهبي و دروني شدن ارزش ها موفقيت چنداني نداشته باشيم. بسياري از دانش آموزان دبيرستان درس هاي قرآن و بينش را با نمره خوبي گذرانده اند، اما رفتار و عمل مذهبي آنها ضعيف است. اين واقعيت نشان از نبود موفقيت مطلوب در تغيير نگرش، بينش و دروني شدن ارزش ها دارد. ريشه اين نابساماني را بايد در عدم بكارگيري روش هاي نو و جذاب و تكيه بر روش هاي سنتي و ناكارآمد و مبتني بر حفظيات و رفع تكليف آموزشگاهي و وجه قرار دادن درصد قبولي به جاي توجه بيشتر به تربيت ديني و اخلاقي و اجتماعي دانش آموزان، اجباري بودن نماز در مدارس به جاي عرضه مناسب و دلپذير كردن اين فريضه الهي، و ضعف و ناهماهنگي و عدم مشاركت عوامل درون مدرسه اي در تبليغ و ارائه فرهنگ نماز، جستجو كرد.

اينكه در دوره نوجواني و جواني گفته شد فرد از كودكي كنده شده و پيوند با جواني و بزرگسالي دارد و همه پذيرفته هاي دوران كودكي به ويژه مسائل مذهب را زير پرسش مي برد و مي خواهد با توجه به شخصيت شكل پذير و استدلال جو، نظامي از ارزش ها درباره دين، حقيقت، زيبايي و قدرت به دست آورد، به اين معني نيست كه پيشينه، ناديده انگاشته شود. بلكه ماهيت تغييرات و ابعاد گوناگون آن انقلاب دروني در فرد ايجاد مي كند كه بازسازي و نوسازي نظام فكري بايد صورت بگيرد. در اين فرايند، پيشينه شناخت ها و تربيت فرد، در مورد او براي ساخت درست اين نظام تأثير بسزايي دارد. (فنائي 1377)

بنابراين براي درك واقع بينانه تر از موانع گرايش دانشجويان به نماز علاوه بر توجه به پيشينه ي موقعيت هاي او در خانه، محيط مدرسه و اجتماع و رسانه ها، بايد ميزان به كارگيري عوامل مؤثر در گرايش و تقويت باورهاي ديني را نيز مورد نظر قرار داد.



[ صفحه 156]




بازگشت