نقش بازدارندگي مبلغان امور ديني
مبلغان امور ديني كه در اينجا روحانيت، نهادهاي ارشادي و معلمان تربيت ديني مورد نظر است، به دلايل زير در ارتباط با گرايش جوانان به ارزش هاي مذهبي و نماز، نقش منفي ايفا مي كنند.
1- استفاده از روش هاي سنتي و عدم كاربرد روش و فلسفه تبليغاتي متناسب با توقعات و انتظارات و توانمندي هاي جوان.
2- ارزش هاي پيش بيني نشده در جوان را ناديده مي گيرند يا اينكه نمي شناسند.
3- به اهميت و كاركرد و تأثيرات دنيوي عبادات به ويژه نماز كمتر توجه كرده و بيشتر جنبه هاي آخرتي آن را مطرح مي كنند.
4- تضاد گفتاري و كرداري آنان باعث بدبيني و دلزدگي جوانان نسبت به امور ديني مي شود.
5- علم زدگي و روشنفكرگرايي آنان؛ «به طوري كه ممكن است كساني به عنوان اسلام شناس، دين شناس، روحاني مذهبي، خود را كارشناس دين و اسلام بدانند، اما با آنكه روح مذهب و دين پديده اي فطري است، آنان افرادي فطرت گرا نباشند، بلكه نوعي طبيعت گرا كه براي برتري جويي و ايجاد ترديد و مخدوش كردن احكام و اصول اسلام، سنگري بهتر از دين نيافته باشند. دريغا كه
[ صفحه 154]
جوانان بسياري بدون پژوهش و آگاهي، از آبشخور آنان سير مي شوند، و بدون مطالعه پذيراي قلم و بيان آنان هستند. دكتر سنگري در مقاله اي تحت عنوان عوامل مؤثر در گرايش جوانان به نماز كه در هشتمين اجلاس سراسري نماز (1377) ارائه داد، عايق ها و بازدارنده هاي نماز را در هفت مورد زير مورد تجزيه و تحليل قرار داده است:
1- زمينه هاي نامناسب تكوين و تشكل ساختار اوليه وجود.
2- فضا و موقعيت (محيط) تربيت فرد در خانواده.
3- فضا و موقعيت نامناسب اجتماعي (دوستان، رسانه ها، محيط هاي آموزشي و كليت جامعه)
4- تعارض ميان بود و نبود دعوت كنندگان به نماز
5- شيوه هاي نامناسب دعوت به نماز
6- نارسايي امكانات يا بازدارندگي امكانات و فضاهاي برپايي نماز
7- فقدان استمرار و برنامه ريزي دراز مدت در باب نماز.
«در آموزش و گرايش نوجوانان و جوانان به نماز سه عنصر اصلي خانه، محيط آموزشي و رسانه نقش اساسي و محوري دارند. عناصر و عوامل تأثيرگذار در محيط خانه و آموزشگاه و جامعه در القاي يك ارزش معنوي و رسانيدن پيام و بيان روح نماز، اگر عملا يكديگر را نفي كنند و يا در برنامه ها و اظهارنظر مطالب، هر كدام راه و هدف ديگري را بپيمايند، در ذهن جوان تناقض به وجود مي آورند و پيام منجر به ايجاد انگيزه، شوق، اراده و عمل نمي شود» [1] موانع و عوامل گرايش جوانان به نماز در مرحله اول به كيفيت زيرساخت هاي فكري و تربيتي مربوط مي شود كه از طريق كاركرد نهاد خانواده، مدرسه، رسانه ها و اجتماع در دوره هاي كودكي و نوجواني و جواني (دوره دبيرستان) در احساس انديشه و عمل افراد شكل گرفته است. پژوهش ها نشان مي دهد نداشتن انگيزه قوي از مهمترين موانع اساسي در دانش آموزان دوره متوسطه در بازدارندگي از نماز مي باشد و فقدان و كم بودن انگيزه ناشي از اين است كه مسأله نماز براي اين عده توأم با يك نوع احساس خوشايند نبوده و نماز به صورت يك رفتار خشك و بي روح در نظر آنان جلوه نموده است. هم چنين عادت نداشتن به انجام رفتار نماز از دوران كودكي و ندانستن فلسفه و اسرار نماز از ديگر موانع مهم در كاهش رفتار نماز در بين نوجوانان و جوانان مي باشد. (علي سادئي 1375)
[ صفحه 155]
پاورقي
[1] همان، صفحه 151 (عوامل گرايش نوجوانان و جوانان به نماز- (مقاله)، حجت الاسلام و المسلمين رضا فرهاديان).