نتيجه سخن


واقعيت هاي موجود نشانگر اين است كه علي رغم تمامي تلاش ها، به دليل تداخل حوزه هاي پيراموني و عدم همگرايي بين محيط هاي علمي و نهادهاي اجتماعي، تعارض هاي موجود، دانشجويان در جهت گيري هاي فرهنگي و عقيدتي خود اصطلاحا دو قطبي شده و بعضا واكنش هاي رواني منفعل و يا دفعي از خود بروز مي دهند. به عبارتي در شرايط كنوني عدم جهت گيري شاخص رفتار مذهبي، در بخش عمده اي از دانشجويان قابل مشاهده است.

ويژگي مهم تشكل هاي دانشجويي در اين نكته است كه برخلاف مرزها و مديريت هاي تعريف شده اما غالبا مخدوش، با همگرايي و پذيرش فرهنگ همكاري و نقد (به گونه اي نسبي) و از طريق آموزش مشاركت، به كنش هاي دانشجويان پاسخگو هستند، و به نحو مستقيم و غيرمستقيم



[ صفحه 146]



كنش هاي فرهنگي و عقيدتي ايشان را جهت مي بخشند. بنابراين تقويت و باور توانمنديهاي اين تشكل ها گام مهمي براي حل معضلات موجود خواهد بود، به خصوص كه اين اجتماعات مي توانند وظيفه ي اجرايي را برعهده گرفته و فراغت خاطر مضاعفي براي برنامه ريزان امور فرهنگي- كه بايد نگاهي به چالش هاي آينده داشته باشند- فراهم نمايند.

پاره اي از بديهي ترين راهكارها، سواي مطالبي كه در متن مقاله (به ويژه بخش سوم) به آنها اشاره شد، مي تواند چنين لحاظ شود:

- پرداختن به اصول و رفع خرده گيري هاي شايع، ترويج شادابي و طراوت و حس فراغت خاطر و آرامش، و در عين حال جهت گيري به سمت نخبه گرايي و الگوسازي در محيط هاي دانشجويي؛ چرا كه اين دو جريان مطلوب جوانان هستند، و دانشجويان در صورت مشاهده ي الگوهاي ممتاز و قابل پذيرش- نظير ديگر فعاليتها- جذب فرهنگ ديني خواهند شد.

- جهت خنثي كردن تأثيرات محيط ناهمگون خارجي مي توان به فعاليت هاي مرسوم شكل برون گروهي داد، تا ارتباط دانشگاه با حوزه هاي مختلف اجتماعي احيا شود. بدين ترتيب با آموزش و پژوهش جدي در حوزه هاي فرهنگ عمومي و ديني، دانشگاه مي تواند نقشي تأثيرگذار بر جريانهاي خارج از محيط داخلي خود ايفا كند.

- در محيط داخلي دانشگاه، چگونگي برنامه ريزي، امور اجرايي و نحوه ي مشاركت بايد حتي الامكان به دانشجويان واگذار شود، و مسئولان به نظارت و مراقبت بسنده نمايند.


بازگشت