چگونگي مشاركت دانشجويان و تحقق اهداف


در هر تشكل دانشجويي (به مثابه يك نهاد اجتماعي پويا) براي حصول موفقيت، برنامه ريزان و دانشجويان با سه محور عمده روبرو هستند، كه عبارت است از: مفاهيم، فرضيه ها، و مدل ها. (براي اين بخش از منبع شماره 2 استفاده شده است) در اين بين به نظر مي رسد يكي از مهم ترين روش ها، الگوسازي و بها دادن به انديشه ها و گشودن باب نظريه پردازي است. بدين ترتيب تشكل هاي دانشجويي بايد توأمان به ساماندهي گروهي و تقويت انديشه هاي فردي در بين دانشجويان بپردازند.

مطالعه ي پديده ي ديني با شاخص هاي خاص و دقيق روبروست، كه اين امتياز امكان مي دهد تا به



[ صفحه 143]



دستاوردهاي آشكاري از طريق مفاهيم كه مي توانند پيش ساخته و يا عملي باشند، رسيد. در اين خصوص منظور اين است كه با در نظر گرفتن سلايق و نيازها، خواسته ها و توان جوانان، بايد به مفهوم سازي ديني پرداخت. در حالي كه در موارد متعدد اين امر بديهي فراموش مي گردد. مثلا بديهي است كه تكرار پرسشهاي ديني و يا صورت گرايي مناسك مذهبي كه بيشتر براي سالمندان مناسب است، لزوما مناسب جوانان و اقتضاي روحيه ي آنان نيست. بنابراين در برخي موارد مي توان به جاي تأكيد بر مرجع قرار دادن فرائض ديني، به طور ضمني برخي از جنبه هاي مسائل اعتقادي را در قالب فوق برنامه ها به صورت مفهومي عرضه كرد. نقش تشكل هاي دانشجويي فراهم نمودن امكاناتي است كه بتواند با جذابيت هاي مورد علاقه دانشجويان مفاهيم را از طرق گوناگون القا نمايد. بهره گيري به جا از دانش هايي چون: علوم انفورماتيك، و يا زبان هاي خارجي، همچنين استفاده از قابليت هاي عملي چون فرجه ي آزادي عمل خلاق كه (برخلاف حوزه هاي اجتماعي خارجي) در تشكل هاي دانشجويي قابل حصول است و معيارهاي كنشگري فردي با نظام هدفمند ديني را به تعادل مي رساند، از جمله اين ابزارها است.

مسئله ي ديگر الگوسازي توسط نهادهاي غيررسمي است. اهميت الگوسازي براي طيف دانشجويان در اين نكته ظريف نهفته است كه شخص به نحو ناخودآگاه، و به شيوه گزينشي تصميم مي گيرد كه با هنجارهاي معقول همراهي كند. اهميت اين محور براي مسئولان نيز در اين است كه به حضور فيزيكي دانشجويان در مراسم عبادي بسنده نكنند، و صرفنظر از تظاهر عيني به تصورات و ادراكات غيرمستقيم طيف جوان كه نسبت به تمام پديده هاي اطراف خود ديد انتقادي دارد، بها دهند. ما اين جريان را با عنوان فرضيه سازي ياد مي كنيم، چرا كه بخش عمده اي از آن به دست افراد و با انديشه و عمل آنها شكل مي گيرد. فرضيه هاي الگوسازي توسط تشكل هاي دانشجويي مي تواند به صورت نظري و قياسي درباره ي اعمال و رفتار ديني، و يا استقرايي و تجربي در مورد عقايد و ايستارهاي ديني مطرح شود. الگوسازي توسط نهادهاي دانشجويي مي تواند رفتار هدفمند و نه فرصت طلبانه را در بين دانشجويان اشاعه دهد. اين جريان يا «رفتار معقول معطوف به ارزش ها، رفتاري است كه مجموع هنجارها و قواعد نظام را مدنظر دارد. بدين گونه كنشگر تصور مي كند مراعات آنها بهترين خط مشي است، كه براي موفق شدن بايد دنبال كند. اما حضور در برنامه ها به



[ صفحه 144]



حكم تكليف و يا به حكم اصول، چاره ساز نيست [1]

و اما مدل هايي كه برنامه ريزان مي توانند از آنها در جهت دهي به اجتماعات دانشجويي براي نيل به اهداف ديني بهره ببرند مي توانند: نظري (تئوريك)، و يا استعداد همشكلي با محيط، و حتي گاه بدون موضوع باشند. باب نظري قضيه بسيار گسترده است، ولي چنانكه در بخش دوم مقاله گفته شد از متن دين و يا روش هاي علوم اجتماعي نوين بهره مشخص چنداني در برنامه ها برده نشده است، و غالب فعاليت ها صرفا برطبق روال تجربه و سليقه ساماندهي شده اند. از اين رو موفقيت ها نيز نسبي است و گاهي بايد راه پيموده شده را دگر باره طي كرد. همچنين همانگونه كه در بخش آسيب شناسي متذكر گرديد مسئولان و دانشجويان با انبوهي از مفاهيم قالبي مواجه هستند. اين عارضه، هنجارپذيري ديني را نزد جوانان مشكل ساز و اجراي مطلوب برنامه ها را براي مسئولان دشوار مي كند.

در اين حال خلاقيتها و ابتكارات فردي و گروهي چاره ساز مي شوند، كه از آن با نام همشكلي با محيط ياد كرده ايم. براي نمونه تشكل «اقام الصلوه»، در مركز تربيت معلم شهيد هاشمي نژاد با اهتمام افرادي كه فعاليتهاي آنان اكثرا در محدوده ي اقامه ي نماز و موارد مربوط با آن شكل گرفته، ايجاد شده است. در اينجا فهرست وار اهداف اصلي و جانبي اين تشكل ذكر مي گردد.

- اهداف و ضوابط اصلي:

- اول، تلاش در جذب دانشجويان به سمت مراسم معنوي- عبادي

- دوم، تشويق به اقامه ي نماز و رعايت زمان دقيق انجام آن و در نهايت اهتمام به اقامه ي نماز جماعت.

- سوم، فعاليتهاي عبادي جانبي مانند نيايش هفتگي كميل و ندبه، و مراسم سوگواري و يا اعياد.

- اهداف جانبي و مزاياي منبعث از ايجاد تشكل اقام الصلوه:

- ارتباط بين دانشجويان و امام جماعت.

- شركت در نماز جمعه.

- ايجاد نظم در اقامه ي نماز. (فرادي و جماعت. كه البته بيشتر سعي در اقامه ي نماز جماعت است.)

- ايجاد رابطه معنوي بيشتر بين دانشجويان، و آشناسازي آنان با يكديگر.

- اطلاع رساني به دانشجويان در مسائل روز، به خصوص اخبار عقيدتي،- مذهبي مرتبط با نماز.



[ صفحه 145]



- ايجاد فعاليت ها و مسابقات مربوط به نماز. (سالي يك نوبت)

- ايجاد رابطه ي معنوي بين حوزويان و دانشگاهيان. (از طريق حضور صميمانه ي امام جماعت)

- ديدار از دفاتر مراجع معظم تقليد.(جهت حل مسائل تقليدي و احكام نماز)

- آموزش نمازهاي مستحب و واجب به دانشجويان. (به ويژه نمازهاي مسافر و آيات)

- نهادينه شدن ارزشهاي معنوي در بين عموم دانشجويان. (محيط روزمره آموزشي و خوابگاهي)

- ايجاد زمينه مديريت و برنامه ريزي در بين قشردانشجو درباره ي مسائل اجتماعي و عقيدتي خود.

- ايجاد رابطه بين دانشجويان و مسؤولان ستاد اقامه ي نماز دانشگاه و شهرستان.

- تقويت روحيه ي معنوي درون گروهي (دانشگاه) و تشكل هاي مردمي.

مدل بدون موضوع، به ابداعات فرعي و مسائل انديشه نشده در باب خداشناسي، دين پژوهي و هستي شناسي معطوف است؛ و از آنجا كه در طول زمان اين وجه از رفتار و منش ديني شكل مي گيرد و اشاعه و تبليغ مي شود، به آن عنوان مدل بدون موضوع داده ايم. به عبارت روشن تر هنوز بسياري از زواياي نماز، قرآن، احكام، جهان خلقت، و روان آدمي مورد بررسي كامل قرار نگرفته اند، كه تحقيق در اين حوزه هاي مختلف و به طور كلي مرتبط كردن حوزه ي علوم با دين در دانشگاه ها مي تواند بينشي پرمايه، و نه قالبي و صرفا تقليدي به دانشگاهيان ببخشد. خوشبختانه اين وجه از پژوهش و فعاليت، به گستردگي تمامي رشته هاي دانشگاهي و انواع ديدگاه ها است.


پاورقي

[1] روش تحقيق در علوم اجتماعي، ص 257.


بازگشت