تشكر و تذكر
جايي كه «شعاع شمس»، براي خداوند سجده مي كند؛ چرا انسان بر خداوند سجده نكند؟ چرا انسان تشكر زيبا بجا نياورد؟
در اعمال مسجد بزرگ كوفه مي خوانيم:
«انت الذي سجد لك شعاع الشمس» [1] ؛ تو آن خدايي هستي كه شعاع شمس (خورشيد)، براي تو سجده مي كنند.
علي (عليه السلام) مي فرمايند:
آسمان سجده گاه فرشتگان است.
«در دوران ديگري از آفرينش جهان، خداوند، آسمان هاي فرازين را از درون شكافت و سرشار از فرشتگان ساخت. فرشتگاني گونه گون كه:
- بي هيچ ركوعي تنها سر بر سجده دارند.
- دو ديگر گروهي كه بي هيچ قيامي در ركوعي مدامند.
- سه ديگر گروه، صف به صف، قيام كنندگاني بي تزلزل و لرزشند.
- چهارمين گروه تسبيح گويان خستگي ناپذيرند كه نه چشمشان پرده خواب فرو افتد و نه انديشه شان به خطا مي رود و نه خستگي به دژ تنهاشان راه مي يابد و نه آگاهيشان به غفلت فراموشي مبدل مي شود.
در تمام طبقات آسمان حتي چندان پوست تخمي نمي توان يافت كه بر آن، فرشته اي در سجود يا كوشنده اي در كار و تلاش نباشد.»
اگر آسمان سجده گاه فرشتگان است؛ چرا دنيا فرودگاه و سجده گاه عاشقان حق نباشد؟!
مگر شكر نعمت واجب نيست؟ پس از خداوند چگونه مي توان تشكر كرد؟
خداوند مي فرمايد: «سبح لله ما في السموات و الارض و هو العزيز الحكيم» [2] .
«آنچه در آسمان ها و زمين است براي خدا تسبيح مي گويند و او عزيز و حكيم است.»
انسان كه اشرف مخلوقات است چه؟
[ صفحه 124]
دنيا، سرزمين تقدير و تشكر است. و در قالب يك قاعده عقلايي، شكر منعم واجب است و بهترين نوع تشكر، براي بهترين هاست و زيباترين نوع تشكر، در قالب يك سجده ساده انجام مي گيرد كه هم اختصاص دارد براي خداوند منان و هم كاربردي و عملي است، نه صرفا زباني.
زندگي انساني، همان آواز آسماني است و آوازها هم، آواي الهي مي گويند. [3] همه چيز موسيقي معنوي مي خوانند و تسبيح مي گويند.
در سجده هاي طولاني، بايد از خداوند تشكر كرد، سپس تار وجود خويش را نواخت. [4] .
عده اي با زبان، آواز الهي مي خوانند و گروه ديگر از راه جان به خدا نظر مي كنند.
آسمان هم آواز الهي مي خواند؛ منتها آواز آسمان ها، آبي است و در درگيري ها با ابرها، براي ما آواز قهرمانانه سر مي دهند.
... يكاد البرق يخطف ابصارهم. [5] .
اين همان آواز الهي آسمان ها است؛ همان تشكر زيبايي است كه در فرهنگ اسلام و عرفان وجود دارد. تشكر از بزرگ، نياز كوچك است و انسان زنده است به اين تشكر.
آسمان شو ابر شو باران ببار
ناودان بارش كند نبود بكار. [6] .
شب پرده ها هم سجده شكر بجا مي آورند و از بزرگ خود تشكر مي كنند.
به فرموده حسن زاده آملي: «الهي، شب پره را در شب پرواز باشه، و من را نباشد.» [7] .
سحر چو گشت پديدار روز گردد شب
شفق چو گشت نمودار روز گردد شام [8] .
در فرهنگ عرفان هميشه سخن از سحر است و سجده شكر. آسمانيان و زمينيان، همه بايد با آواز بلند، خداوند را بخوانند.
والنجم والشجر يسجدان. [9] گياه و درخت سجده مي كنند.
تشكر زيبا بجا مي آورند. سجده كن صد بار مي گو اي خدا نيست اين غم غير در خورد و سزا. [10] .
سجده، شيرين ترين سرودي است كه هر موجودي، توسط آن خودش را به توحيد ناب و حق
[ صفحه 125]
محض نزديك مي سازد.
سوختن عاشقانه را در سجده گاه بايد تمرين كرد و پرواز عارفانه را در سجده بايد تجربه نمود. «پر من بگشاي تا پران شوم در حديقه ي ذكر و سيبستان شوم» [11] .
پاورقي
[1] مفاتيح الجنان، اعمال مسجد كوفه.
[2] سوره حديد: 57 / 1.
[3] مفاتيح الجنان، نماز امام هفتم.
[4] اشاره به داستان حكيم جهانگيرخان قشقايي.
[5] سوره بقره: 2 / 20.
[6] مثنوي معنوي، دفتر پنجم.
[7] حسن، حسن زاده، الهي نامه، ص 19.
[8] قاآني.
[9] سوره الرحمن: 55 / 5 و 6.
[10] مثنوي معنوي، دفتر پنجم، 3990.
[11] همان.