نماز، كاملترين پاسخ به عالي ترين نياز انسان (راز و رمزي از مباني روان شناختي نماز)


جناب آقاي دكتر غلامعلي افروز

استاد دانشگاه تهران



[ صفحه 95]



بسم الله الرحمن الرحيم

آنگاه كه اولين سلولهاي نطفه تكوين وجود انسان در بطن مادر منعقد مي گردد، آهنگ سير و تحول، زمزمه رجعت و سرود مبدأ و مقصد «از خداييم و بازگشتمان بسوي اوست» [1] ، بر گوش جان طنين افكن شده و نداگر ادامه راه و سير الي الله مي گردد.

در اين طريق فطرت كنجكاوانه، انسان همواره در پي يافتن راز و رمز هستي و شناخت طريق معنا و مقصد و مقصود مي گردد.

هر آن كه خود را مي شناسد [2] ، راه را مي بيند و بر حركت و هجرت خود مؤمن مي گردد و سرمنزل حيات و غايت سفر را مي يابد. [3] همه انديشه و كلام و رفتارش تصديق معنا و هدفمندي خلقت [4] و تسبيح ذات حق مي گردد.

در اين رهگذر، انديشه ملاقات با خدا و سخن گفتن با خالق هستي در وجود رهروان طريق هر لحظه تبلور تازه اي مي يابد.

رهروان طريق و رهسپاران سر منزل مقصود همه ي پديده هاي هستي را چراغ و راهنماي راه مي بينند و با هر گام استواري كه در اين راه برمي دارند توان بيشتري يافته و در پيمودن مسير راسخ تر



[ صفحه 96]



و مستحكم تر مي شوند و ادامه راه را روشن تر و فراخ تر مي يابند. [5] .

فطرت جستارگرانه انسان، همه انسانهاي آگاه و انديشمند را لحظه اي از تأمل و تفكر و تدبر در پديده هاي هستي و شگفتي هاي آفرينش باز نمي دارد. هر قدر انسانهاي كنجكاو وهوشمند، از قدرت خلاقيت و كمال عقلاني و علم و بصيرت بيشتري برخوردار مي گردند، در برابر پديده هاي هستي و شگفتي هاي خلقت و عظمت خالق متواضع تر گرديده و در حالي كه شاكله وجودشان به لباس زيباي خشوع آراسته و مزين است در راز و نياز با خالق هستي بخش و سخن گفتن با پروردگار مهربان لحظه اي آرام ندارند [6] چرا كه اهل معرفت، انديشمندان عاقل، دانش پژوهان متفكر و خردورز، صاحبان انديشه هاي خلاق و مولّد كمال شكوفايي وجود خويش را در وارستگي از همه وابستگي هاي جهان مادي و اعتلاي وجود در گستره ي هستي و سخن گفتن با خالق منان مي يابند.

همين است كه سير و تحول مطلوب شخصيت آدمي و رسيدن به نهايت خودشكوفايي در بستري از انديشه و تواضع و تسليم و تسبيح ميسور و مقدور مي گردد. و نماز تسبيح اكبر و كامل ترين پاسخ به عالي ترين نياز انسان است.

نياز به شكفتن همه قابليت هاي وجود، نياز به ايستادن در رفيع ترين سكوي گيتي و سرودن رساترين سرود هستي، نياز به همسو شدن با گردونه كمال، نياز به هم انديشي با راز و رمز آفرينش و نياز به تقرب و توحيد [7] و اين فطري ترين نياز انسان است. و اين نياز هموارگر راه فلاح و كمال است و منبع اين نياز موهبت عرشي است. و نماز فطري ترين پاسخ به اين نياز است.

آن گاه كه سرچشمه بستر تبلور يك نياز از طبيعت شاكله وجود است و كامل ترين پاسخ آن نيز در فطرت و شخصيت كمال طلب انسان جلوه گر است ديگر چه نيازي به بحث و سخن است. براي كشف آن يك تأمل و تفكر و سير به درون در خلوت و خلوص خويشتن، فارغ از هرگونه پيرايه ها و رنگ پذيري ها و آزاد از زنجيرهاي وابستگي و جهان مادي را مي طلبد.

همه آرامش و شكوفايي و كمال وجود انسان در سايه تلاقي و رضامندي چنان نياز و چنين



[ صفحه 97]



پاسخي مقدور و ميسور مي گردد.

همين است كه تجربه و احساس چنين آرامش گرانقدر عرشي جز با صيقل وجود و اتصاف به صفات خداوندي و اتكا به رحمت لايزال الهي و هم آوايي با تسبيح گويان هستي [8] نمي تواند حاصل گردد.

در يك نگاه روان شناختي و نگرش يكپارچه و جامع به تبلور فطرت خداجويي و تجلي عالي ترين نياز انسان و تكوين كامل ترين پاسخ بدين نياز و استقرار در ساحل آرامش و احساس رضامندي درون و كسب رضايت خداوندي [9] فرآيند و سير پديد آيي و تحول حالات روان شناختي زير قابل تجربه و تبيين است.

همان گونه كه پيشتر اشاره گرديد خداجويي انسان امري است كاملا فطري و طبيعي، همه ي انسانها دوست دارند پي به راز و رمز هستي ببرند، خالق اين خلقت را بشناسند و ناظم اين نظم را بيابند. فلسفه آفرينش را دريابند و مقصد و مقصود را بدانند.

همه ي انسانها دوست دارند حياتي جاودانه داشته باشند و خالق آثار برتر و ماندگار باشند.

بستر انديشه خداجويي و خلاقيت و آفرينندگي ذهني همانا پديده «كنجكاوي» است. به سخن ديگر «كنجكاوي» كه موهبت الهي است. خميرمايه خداجويي و بستر خلاقيت و نوآوري است. «كنجكاوي» پديده اي شناختي و احساسي است. رفتارهاي كنجكاوانه بچه ها متضمن نيازهاي شناختي (دانستن ها) و نيازهاي عاطفي و رواني است (تعلق ها).

آغاز كنش هاي كنجكاوانه در بچه ها عموما در حدود سه سالگي قابل مشاهده مي باشد؛ يعني زماني كه اكثر بچه ها قادر مي شوند در صحبت كردن جملات مركب بكار برده و نسبتا روان صحبت نمايند. در اين هنگام است كه كودكان همواره از بزرگترهاي محبوب خود مرتب سؤال مي كنند، و با سؤالات كنجكاوانه خود دوست دارند كه وجود خود و دنياي اطراف خود را بشناسند و سر از راز و رمز هستي درآورند و پشت پرده ها را بشناسند.

بديهي است پاسخ هاي مناسب و درخور كودكان در اين سنين مي تواند قدرت ذهني و قابليت



[ صفحه 98]



آفرينندگي و كشف و درك حقيقت را در آنها تقويت نمايد [10] و اگر حس كنجكاوي كودكان در سنين پيش دبستاني و دبستاني توسط اولياي متعهد و مربيان فهيم به شايستگي ارضا گردد، مهمترين تدبير در تأمين و تضمين سلامت و بهداشت روان و تقويت توانمندي ذهني و قدرت خلاقيت و نوآوري اتخاذ گرديده و اساسي ترين گام در نيل به هدف هاي والاي تعليم و تربيت مطلوب برداشته شده است.

بدون ترديد اگر «حس كنجكاوي» و تمايل فطري كودكان و نوجوانان به يادگيري در مقاطع راهنمايي و دبيرستان نيز همواره مورد توجه واقع گرديده و با طرح سؤالات و مسائل قابل توجه و تشريح پديده هاي جالب و جذاب در محيط اطراف تقويت گردد، هموارترين بستر دانش افزايي و آفرينندگي هاي ذهني فراهم مي گردد.

«كنجكاوي» خود آغاز يك نياز برتر براي دانستن و كشف حقيقت و آفرينندگي است و بالطبع اين نياز برتر با برترين و كامل ترين پاسخ كه آن هم فقط از سرچشمه و شاكله رشد يافته وجود مخلص و مصفا تبلور مي يابد مي تواند با شايستگي ارضا گردد.

فرآيند چرخه زيباي پديدآيي نياز برتر، نياز به دانستن و تأمل و تفكر در پديده هاي هستي و تبلور پاسخ كامل اين نياز را مي توان با طرح چند مثال و بيان ساده و در محدوده بضاعت اندك راقم اين سطور تشريح نمود.

هنگامي كه انسان كنجكاوانه پديده هاي گوناگون هستي را مورد مطالعه قرار مي دهد و به فلسفه آفرينش و نظم و آهنگ هستي و شگفتي هاي خلقت مي انديشد، لاجرم با تحير و حيرت زدگي فراوان مواجه مي شود، عجب! عجب! عجب خلقتي! عجب نظمي! عجب پديده اي! در حقيقت هر توجه با معرفت و انديشمندانه و متفكرانه انسان به ذرات و پديده هاي هستي، تحير و حيرت زدگي انسان را



[ صفحه 99]



در پي خواهد داشت. همين است كه خداوند منان در قرآن كريم پيوسته انسان ها را دعوت مي نمايد كه متفكرانه و انديشمندانه به پديده هاي هستي نگريسته و پيرامون آن انديشه و تفكر نمايند. [11] .

در حقيقت يكي از شيوه هاي مؤثر تربيتي نيز همين روش است كه نمونه بارز آن در سوره لقمان قابل توجه است كه حضرت لقمان (عليه السلام) توجه متفكرانه فرزند خود را به پديده هاي هستي و خلقت و عظمت و قدرت لايزال خالق جلب مي نمايد. «يا بني انها ان تك مثقال حبة من خردل فتكن في صخرة او في السموات او في الارض يأت بها الله ان الله لطيف خبير» [12] .

خالق منان در سوره قيامت در ارتباط با معاد مي فرمايد:

«لا اقسم بيوم القيامة و لا اقسم بالنفس اللوامة ايحسب الانسان ان لن نجمع عظامه. بلي قادرين علي ان نسوي بنانة بل يريد الانسان ليفجر امامة». (آيات 1-5)

«قسم به روز قيامت، قسم به نفس ملامت گر، آيا انسان مي پندارد كه پس از مرگش نمي توانيم استخوان هاي پوسيده اش را جمع كنيم، آري نه تنها همه ذرات استخوان هايش را جمع مي كنيم، بلكه سرانگشتان هر كس را نيز همانند شكل اولش باز مي آفرينيم.»

توجه به ماهيت نقش انگشتان دست و خطوط متفاوت آن كه در هر فردي به صورت ويژه و خاص آراسته شده است، سابقه چندان طولاني ندارد.

در اواخر قرن نوزدهم يكي از دانشمندان علوم زيستي انگلستان در پي مطالعه و دقت فراوان، به اين حقيقت دست يافت كه سر انگشتان دست هر كس با انسانهاي ديگر متفاوت است، و در گستره ي گيتي دو نفر يافت نمي شوند كه اثر انگشتان دستشان شبيه به هم باشد؛ حتي اين تفاوت در بين دو قلوهاي يكسان نيز كاملا مشهود است؛ چرا كه خداوند منان و خالق هستي، هر انسان را به طور



[ صفحه 100]



خاص و ويژه و استثنايي مي آفريند. به سخن ديگر سلول هاي پيكره انسانهاي جهان متفاوت است. [13] .

از همان زمان مسأله انگشت نگاري و تشخيص هويت براساس آثار انگشتان مطرح گرديده و به عنوان يك كشف مهم و كاربردي در مجامع و مراكز علمي و تحقيقاتي علوم زيستي و روان شناختي [14] جهان و محافل پليسي و امنيتي مورد استفاده قرار گرفته است.

در ادامه مطالعات و پژوهش هاي مربوط به متفاوت بودن تمامي سلول ها و ژنهاي انسانها با همديگر، معلوم گرديد كه يك تار موي انسان نيز خلقتي ممتاز و استثنايي و بي همتاست، و با همه تار موهاي ديگر انسانها در گستره جهان متفاوت است؛ به همين رو در حال حاضر بزرگترين پروژه تحقيقاتي جهان مربوط به مطالعات ژنتيكي و به تصوير درآوردن جغرافياي ژنوم انسان است. [15] .

آري، خالق منان و تصويرگر هستي، هر پديده اي را منحصر به فرد مي آفريند و همه ذرات وجود، سلول ها، كروموزمها و ژنهاي هر نطفه اي را كه در رحم مادر تشكيل مي شود به گونه اي خاص و منحصر بفرد مي آفريند و قرآن كريم، اين كتاب حيات بخش انسان كه همواره بر فراز عصرها و نسل ها جاودانه است در چهارده قرن پيش به زيبايي بدين نكته اشاره نموده و توجه، تأمل و تفكر همه انديشمندان و متفكران را بدان جلب نموده است.

وقتي كه انسان كنجكاو و جستارگر با توجه و علاقمندي خاص و در نهايت كنجكاوي به شگفتي، عظمت اين پديده خارق العاده و شگفت آور مي نگرد دچار تحير مي گردد، و در برابر چنين عظمتي آن چنان متحير مي گردد [16] كه بي درنگ در تأمل و تفكر بسيار فرو مي رود و هر چه بيشتر به اين پديده هاي شگفت انگيز هستي مي انديشد خود را كوچكتر و كوچكتر مي يابد و لاجرم حالتي از احساس تواضع وجودش را فرامي گيرد، و اين حالت متواضعانه كه ثمره ي زيباي كنجكاوي انديشه و تفكر و تحير در برابر پديده هاي هستي است، به مثابه يكي از اصلي ترين عوامل رشد و تعالي شخصيت، انسان را به مقام شامخ خضوع و تسليم در برابر عظمت فراگير هستي رهنمون مي گردد، و



[ صفحه 101]



با احساس تسليم در مقابل شگفتي ها و عظمت خلقت، زبان به تأييد و تحسين و تشكر و تسبيح مي گشايد.

«عجب»! «به به»! عجب خلقتي! عجب پديده اي! چه عظمتي! چقدر جالب! چه پديده بي نظيري! و در اين وادي برخي به زبان سوم شخص مي گويند: ببين طبيعت چه آفريده؟ چقدر زيباست! دستش درد نكند! عجب پديده اي، و برخي ديگر، صاحب خانه را به نيكي شناخته و عالم را محضر خدا دانسته و زبان شكر، تسبيح، حمد و ثناي خود را مستقيما به درگاه لايزال خالق هستي، پروردگار منان تقديم مي دارند؛ «الحمدلله رب العالمين»، خداوندا سپاس، خداوندا سپاس، پروردگارا تو را به همه نعمت هايت شكر مي گويم و در اين حالت، نماز تسبيح اكبر است.

آن گاه كه وجود انسان كنجكاو و متفكر مملو از انديشه و تأمل و تحير در برابر شگفتي هاي هستي مي گردد، حالتي از تواضع و خضوع و تسليم وجودش را فرا مي گيرد، با خلوص و صفا زبان تأييد و تحسين و تشكر و تسبيح مي گشايد و دوست مي دارد كه سبكبال وجودش به پرواز درآيد و به ملاقات خالق هستي بشتابد و با او سخن بگويد، ديگر هيچ چيزي نمي تواند وجودش را جز ايستادن به نماز، قيام، ركوع و سجود آرام نمايد و همين است كه پاسخ عالي ترين نياز انسان، نياز به شكفتن، نياز به تقرب و يكتايي و توحيد، نياز به معنا و سير در عالم ملكوت، با اقامه نماز و سخن گفتن با خالق به كامل ترين وجه ممكن تأييد مي گردد.

و همين است كه هر كس بيشتر در برابر پديده هاي هستي و در خويشتن خويش غور و تفحص مي كند، نياز بيشتري به شكفتن وجود و نيايش و نماز مي يابد. و اين قبيل از افراد رشد يافته، كمال شخصيت و مقام رباني خود را در انديشه و تفكر و خلوص و عبادت و سجده هاي خلوت خويش مي يابند.

آري نياز به عبادت، نياز به سخن گفتن با خدا، خالق هستي و پديد آورنده همه شگفتي هاي خلقت، امري است كاملا فطري و طبيعي و هر كس در هر نقطه از گستره گيتي كه باشد و با هر انديشه و فرهنگي كه مأنوس گرديده باشد، در برابر عظمت پديده هاي هستي، لاجرم، مستقيم و غيرمستقيم، خواسته يا ناخواسته، سر تسليم فرود آورده و از سويداي دل حقانيت عظمت خلقت را باور داشته و به هر زباني كه مي داند و مي تواند خالق هستي را مي ستايد و تك تك سلول هاي وجودش



[ صفحه 102]



تسبيح حق مي گويد؛ و نماز، كمال تواضع و تسليم، زبان شكر و تسبيح است.

و السلام

منابع و مآخذ

1- قرآن كريم، ترجمه مهدي الهي قمشه اي

2- نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدي:

3- افروز، غلامعلي (1380)، روش هاي پرورش احساس مذهبي، انتشارات دفتر مركزي انجمن اولياء و مربيان.



[ صفحه 103]




پاورقي

[1] «انا لله و انا اليه راجعون». (سوره بقره، آيه 156).

[2] «من عرف نفسه فقد عرف ربه». هر كس خود را شناخت، خدايش را شناخته است. (نهج البلاغه، امام علي عليه السلام).

[3] «و من يخرج من بيته مهاجرا الي الله و رسوله، ثم يدركه الموت فقد وقع اجره علي الله و كان الله غفورا رحيما». (سوره نساء، آيه 100).

[4] «افحسبتم انما خلقناكم عبثا». (سوره مؤمنون، آيه 115).

[5] «الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا». (سوره عنكبوت، آيه 69).

[6] «انما يخشي الله من عباده العلماء» (سوره فاطر، آيه 28).

[7] «فكان قاب قوسين او ادني». (سوره نجم، آيه 9).

[8] «يسبح لله ما في السموات و ما في الارض» (سوره جمعه، آيه 1).

[9] «راضيه مرضيه» (سوره فجر، آيه 28).

[10] مهم آن است كه به سؤال كودكان به خوبي و با دقت توجه نموده و تلاش نماييم كه پاسخي صحيح و متناسب با شرايط رشد و تحول و قدرت درك كودك ارائه نماييم. اگر پاسخ سؤالي را به درستي نمي دانيم شايسته است كه به صراحت و در عين صداقت به كودك بگوييم كه سؤالي كه پرسيده است، بسيار مهم است و براي پاسخ آن بايد فكر كنيم و با بعضي ديگر مشورت نماييم و يا اين كه بهتر است به اتفاق نزد شخص يا اشخاص ديگري برويم تا پاسخ لازم را دريابيم. وقتي كه دست كودك را مي گيريم و به اتفاق براي يك دريافت پاسخ نزد فرد موجه يا كتابخانه اي مي رويم، كودك راه كشف حقيقت را بهتر مي شناسد و وجودش را مملو از احساس خود ارزشمندي و اعتماد به نفس مي گردد. يادمان باشد كه هرگز سؤال كودك را كوچك نشمرده و پاسخ نادرست نگوييم.

[11] به عنوان مثال خداوند منان در سوره روم مي فرمايد:

«اولم يتفكروا في انفسهم ما خلق الله السموات و الارض ما بينهما الا بالحق و اجل مسمي و ان كثيرا من الناس بلقاء ربهم لكافرون». (آيه 8).

«اولم يسيروا في الارض فينظروا كيف كان عاقبة من قبلهم كانوا اشد منهم قوة و اثاروا الارض و عمروها اكثر مما عمروها و جاءتهم رسلهم بالبينات فما كان الله ليظلمهم ولكن كانوا انفسهم يظلمون» (آيه 9).

«اولم يروا ان الله يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر ان في ذلك لآيات لقوم يؤمنون» (آيه 37).

[12] سوره لقمان، آيه 16.

[13] و قد خلقكم اطوارا. (سوره نوح، آيه 14).

[14] بحث تفاوت هاي فردي به عنوان اصلي ترين ريشه علم روان شناسي بر همين يافته علمي استوار است.

[15] اين پروژه با مشاركت امريكا و اروپا در حال انجام است و بخشي از آخرين يافته هاي آن در شبكه اينترنت قابل مشاهده و مطالعه است.

[16] به گفته انيشتين، تحير زيباترين حالتي است كه بشر در برابر شگفتي هاي خلقت آن را تجربه مي كند.


بازگشت