نماز نماد دين جايگاه و كاربرد علم را بيان مي كند


نماز آئينه تمام از كمال علم (نياز) و دين، «اياك نعبد واياك نستعين» (برخلاف نظر كساني مانند «اميل دوركيم» كه باورهاي ديني را اوهام و خيال مي داند اما لاجرم آن را جلوه هاي قوي و پايدار از اميال و آرزوهاي بشري مي داند.)

دين عامل پايداري دنياي انسان است دنيايي كه مبناي آن علم و دانش تجربي فرض شود. دين موجب آگاهي بشر به رموز و بواطن امور مي شود در حاليكه علم و دانش تجربي از چنين ويژگي بطور كامل برخوردار نيست بعبارت ديگر قدرت و سنجش علم تجربي در حد آزمايشگاه و فرضيه است در حاليكه نماز سمبل عيني دين در قرآن موجب نزديكي انسان به پروردگار مي شود [1] هدف دين شناخت جنبه حقيقت امور خلقت است در حاليكه علم وسيله اي براي ورود به اين شناخت و معرفت است [2] علم و دانش وسيله براي اخلاص و كمال در مقابل خدا است اخلاصي كه شكل ظاهري آن نياز و نماز است در واقع نماز نجوا و راز و نياز با خالق براي جدا كردن خدا از صفات ويژگيهاي مخلوقات است. در حالي كه علم مجموعه اي است كه باعث مي شود كه نوعي صفت را براي موصوف قائل شويم و چنين تقيد موصوف به صفت نشان دهنده حقيقت وجودي انسان يعني نياز است. «اياك نعبد و اياك نستعين». براي همين در نماز ذكر اياك نعبد و اياك نستعين را ورد زبان با محيط روح مي كنيم فقير نمي تواند غني و مغني را توصيف كند چون هر توصيفي براي غني بياورد همگي به نوعي نيازها، احتياج و وابستگي خود را نشان خواهد داد در حالي كه احتياج و معلوليت از ذات الوهيت مبرا است [3] .

نماز نشان دهنده اين است كه علم و دانش بايستي در مسير آيين و ملت اسلام باشد [4] .



[ صفحه 64]



علم هر چند كه سبب پيشرفت و توسعه فضاي انديشه بشر در جهان است اما به موازات توسعه و ترقي و نائل شدن به اكتشافات و اختراعات نوعي اضطراب و اختلالات روحي و رواني نيز به دنبال دارد و نشانه و نمود چنين نگرانيها وجود رقابتهاي منفي، درگيري و جنگ براي توسعه اقمار و منافع گروه ها و كشورها مي باشد براي جلوگيري، متعادل و منظم كردن چنين فرايندهاي ناهمگون بشر، نيازمند دين بعنوان ترمز عقلاني است چرا كه ايجاد ترمزها و كنترل هاي علمي تجربي بخاطر عدم درك تمام وقايع اولا قابل اعتماد نيستند و در ثاني چندان مورد توافق طرفين درگير نيز نيست لذا انسان نيازمند دستي است كه اولا نيازهاي جاويدان و كمال گراي او را تامين بكند و در ثاني نوعي آرامش و اطمينان قلبي براي او به ارمغان بياورد.

يكي ديگر از عوامل نياز انسان به دين و نماز جبران مافات است اگر انسان در حيطه ي علم و دانش و يا وظايف ديني خود دچار خطاي سهوي و يا عمدي شود هيچ راه جبران كننده و رضايتمند و كافي در بعد فرد و اجتماعي براي او ممكن نيست و اگر مجازاتهايي نظير مرگ، حبس، تنبيه و غيره را مي بينيم تنها قادر به تأمين يك بخش ناچيز از مجموعه ظلم، كوتاهي، و خيانت هاي خود براي جبران حقيقت امر ضايع شده است. خداوند عنصر توبه را با اقامه فرايض بيان مي كند پس نماز بعنوان يك فرضيه به نوعي تأمين و تعديل كننده روابط پوچي و هستي انسان است يعني از يك طرف گناه و لغزش را مي بيند «نهيليسم» و از طرف ديگر به توبه و برپا داشتن احكام و تكاليف ديني (نماز) اميدوار مي شود در حاليكه در حوزه دانش و علم محصول ذهن بشري امكان جبران چنين كاستي و خيانتها غير قابل ممكن است چه بسا كسي در نتيجه استفاده از بمب اتم ميليونها انسان را از بين ببرد و امكان جبران اين ضايع از طريق ايجاد محصولات دانش تجربي براي مرهم مصيبت زدگان نيست در حاليكه در حوزه ي دين اگر امكان جبران مافات بطور عيني و ملموس مقدور نباشد با پشيماني و انقلاب دروني مشمول قاعده لطف خداوند شده سيئات را به حسنات تبديل مي كند. «ان الحسنات يذهبن السيئات» اساسا بي تدبيري و انانيت انسان ناشي از خود بزرگ بيني و غني دانستن نفس از اقتدار خداوند است. بنابراين فلسفه به وجود آمدن ديوهاي انساني نظير فرعونها، نمرودها همه ناشي از احساس غني و بي نيازي در مقابل موجود مطلق است «يا ايها الانسان ما غرك بربك الكريم» [5] .



[ صفحه 65]




پاورقي

[1] نهج البلاغه، خطبه 199.

[2] نهج البلاغه، خطبه 1.

[3] همان.

[4] همان، خطبه 110.

[5] سوره انفطار.


بازگشت