آيا دين اعم از علم است و اگر چنين است نقش و حيطه تاثيرگذاري نماز در عرصه فعاليت و زندگي انسان چگونه است.




در نمازم خم ابروي تو در ياد آمد

حالتي رفت كه محراب به فرياد آمد



دين و علم مانند عناصر خوف و رجاء عامل ترقي و تكامل بشر است علم عامل روشنگري امور حيات بشري در عرصه اجتماعي و فردي با اتكاء به عناصر تجربه و آزمون و نظريه سازي هاي ذهني و عيني در حد محدود است در حاليكه دين عامل روشنگري امور حيات انسان در تمام ابعاد جزئي، كلي، فردي و اجتماعي در تمامي اعصار است. دين موجب ثبات و عشق و علاقه انسان به اندوخته هاي ذهني است، دين سبب پايداري و اميال منطقي رفتار انساني در صحنه هاي سخت و رنجور سياسي، اجتماعي، اقتصادي است، دين تمناهاي عقلاني وجود بشري را پويا مي كند و انسان را در پاسداري از اوصاف برجسته و مطلوب هستي خود بصير و تشويق مي كند. بعبارت ديگر نماز عصاره دين اسلام سرسبز كننده غيرت انساني در جهان است.



حميت دين را نشاني ديگر است

كه از آن آتش، جهاني اخضر است



نماز سبب تطهير نفوذي اعمال و افعال انساني است. «اقم الصلوة ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر» نماز را بپا داريد كه همانا نماز از فحشاء و زشتي باز مي دارد [1] .



[ صفحه 60]



«الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم بالاخره هم يوقنون اولئك علي هدي من ربهم و اولئك هم المفلحون» [2] .

قد افلح المومنون الذين هم في صلاتهم خاشعون [3] .

«يا ايها الذين امنوا اذا نودي للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا الي ذكر الله و ذروآ البيع ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون» [4] .

نماز اولين نشانه عملي اعتقاد عقلي و ايمان قلبي يك مسلمان است. نماز پاكترين تسبيح آفرينش است و نشانه پرستش و طاعت يك موحد است. [5] .

اگر ما ظاهرا تاثير عملي دين يعني نماز را در عرصه زندگي نمي بينيم ناشي از عدم شناخت نياز واقعي انسان است براي اينكه هر وقت چيزي بطور رايگان و مجاني در دست انساني قرار گيرد انسان در حفظ و نگهداري آن بي مبالاتي مي كند چنانكه در روابط اجتماعي هم مشاهده مي شود هر چه انسان در رسيدن به مراتب مادي و معنوي بيشتر دچار رنج و زحمت بشود به همان نسبت در مراقبت و حفظ دستاوردهاي خود جانفشاني مي كند. راه خداپرستي دشواري هايي دارد چه از طرف طاغوتها، چه كه از طرف بي دينان كه دينداران را مسخره مي كنند و چه از طرف شيطان و نفس كه تلاش در جهت بازداشتن انسان از عبادت را دارند راه حق دشواريهايي دارد كه بايد به جان خريد و از هول شدن و دشمني ديدن نهراسيد. حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايد: «لا تستوحشوا في طريق الهدي لقلة اهله» [6] .

دين و نماز ميزان و وسيله اي براي سنجش حق از باطل در عرصه زندگي است. سنجش واقعي زماني خواهد بود كه انسان در عرضه نياز خود به درگاه حق هم امور ظاهري و هم باطني را مدنظر قرار دهد و دچار افراط و تفريط دنياپرستي محض و يا «مسلك كلبيون» نشوند.



شرع چون كيل و ترازو دان يقين

كه بدو خصمان رهند از جنگ و كين



برخلاف عقايد فلسفي غرب نظير «اگزيستانسياليسم»، «تحليل زباني» و جريان هاي فكري نظير



[ صفحه 61]



«نئوارتدكس» كه معتقد هستند دين هيچ بهره اي از علم ندارد در اسلام رابطه نزديك و تنگاتنگ بين علم و دين وجود دارد. در آن زماني كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) امر به طلب دانش در چين مي كند نشان دهنده اهميت و تأثير دانش در عرصه زندگي ديني انسان است و اين تأثيرگذاري علم در دين به معناي احاطه علم بشري بر دين نيست بلكه امكان فهم مجهولات هستي را تسهيل مي كند.

عموميت دين نسبت به علم اين است كه مراتب عالي دانش تضمين كننده ي حسن خلق در عرصه زندگي هست بطوري كه بسياري افراد و دانشمندان داراي اخلاق ناپسند هستند در حالي كه دين و نماز اين كج خلقي را از طريق مفاهيم اخلاقي كنترل مي كند. اگر احساس نيازمندي انسان با نام نماز در وجدان بشري ريشه نكند همه چيز براي انسان يكسان مي شود دين مؤيد و نيرو و پشتوانه قوي براي اخلاق است. اخلاق منهاي دين و نماز پايه و ارزشي ندارد نماز ذكر عملي و انقياد در برابر خدا است. داستايوفسكي نويسنده روسي مي گويد اگر خدا نباشد همه چيز براي انسان مباح است آنجا كه دين از اخلاق جدا شده اخلاق خيلي عقب مانده است [7] دين وسيله حفظ ايمني بشر از بلايا و از بين برنده آتش خشم و غضب الهي است [8] حتي حكمت تقسيم نماز در اوقات پنج دفعه در روز براي از بين بردن گناهاني است كه انسان در فاصله زماني دچار گناه و معصيت مي شود.



تا نبيني نور دين ايمن مباش

كاتش پنهان شود يك روز فاش



دين هرگز از بين نمي رود هر چند كه پيامبران رفتند اما روز به روز بر رونق مكتب آنها افزوده مي شود در حالي كه اگر صاحب علم و انديشمندي از دنيا برود چه بسا بسياري نتوانند از اهداف و مباني فكري او خبري بدهند.



تن به خفته نور تو در آسمان

بهر پيكار تو زه كرده كمان



رونقت را روز روز افزون كنم

نام تو بر زر و نقره حك كنم



تا قيامت باقي اش داريم ما

تو مترس از نسخ دين اي مصطفي



اي رسول ما تو جاودانيستي

صادقي هم خرقه موسيستي



دين موجب وحدت و يكپارچگي بشر مي باشد در حالي كه دانش و دين از چنين قدرتي



[ صفحه 62]



برخوردار نيستند مانند تضاد مفاهيم علمي نظير فلسفه، رياضي، فيزيك، شيمي و... چه بسا بسياري صاحبان خرد و علم به لحاظ شهرت دنيوي خود ديگران را نيازمند علم و دانش خود مي بينند در حالي كه در حوزه دين انسان در اوج عزت و كمال خود را باز در مقام ذلت و كوچكي در مقابل خداوند عزيز و قادر مشاهده مي كند. اساسا هدف و تأثير دين با نماد در حوزه تعليم و تربيت عبارت است از تذهيب نفس و تقديس تمايلات و غرايز و بالا بردن روح و عقل بشر به عالي ترين سطح كمالات. نماز نيرومندترين عامل و انگيزه اي است كه بشر را معتقد به قضاوت و داوري روز قيامت حساب و كيفر و پاداش تربيت مي نمايد. دين مي خواهد انسان داراي وجداني زنده، حساس و قلب و دروني بيدار باشد و خويشتن را رهين اعمال خود كند. [9] «كل نفس بما كسبت رهينة» [10] در حالي كه علم و دانش عليرغم كشف قوانين شگرف و بهت آور طبيعت و آگاهي به نيروهاي مادي به جاي كم كردن بار زندگي در عرصه حيات بر نيازمنديهاي مادي بشر افزوده است و براي همين بشر امروزه نتوانسته آن زندگي مرفه و مورد علاقه خود فراهم سازد و دانشمندان علوم و فنون طبيعي هم در سايه اكتشافات نتوانسته اند بر غرور و عجب خود غلبه كنند. حضرت امير (عليه السلام) مي فرمايد: «ما الدنيا غرتك و لكن بها اغتررت» دنيا شما را فريب نداد بلكه شما به دنيا مغرور شديد. [11] و براي همين افراد و صاحبان علم بشري به مرور از مسايل ديني و انضباط دروني دور مي شوند اما با تمرين ذكر نماز و پرورش آن بشر مي تواند بر اثرات نامطلوب علم در عرصه زندگي تأثير گذارد و آنها را رام و مطيع وجدان ديني خود بكند.

از نشانه هاي عدم حضور عارفانه نماز در عرصه زندگي افراد مي توان به تأثيرات متعدد صنايع و هنر در احساسات رقيق و تمايلات ظريف انساني در جوامع پيشرفته نام برد بطوريكه روح لطيف اسير تأثير حوائج مادي و حيواني در فطرت و طبيعت و رشد تمايلات آنها است. دين مي خواهد افكار، عقول و احساس مردم را رهبري كرده و متوجه عوالم روحي و معنوي كند. نماز مي خواهد به انسان بياموزد كه زندگي صرفا خوردن و خوابيدن و امثال آنها نيست بلكه براي اهداف عالي تر وضع شده است. نماز مي خواهد به انسان بياموزد كه علم و دانش او صرفا براي تأمين نيازهاي مادي نيست بلكه داروي نيازمنديهايي «لطيف» روحاني و عقلاني نيز هست و با ارشاد و راهنمايي دانش پيامبران امكان تأمين و حصول آنها هست [12] .



[ صفحه 63]





گفت خواجه ما را نبود ثبات

روز آيد و شب رود اندر جهان



اي بسا مهتر بچه كز شور و شر

شد زفعل زشت خود ننگ پدر



علم بودش چون نبودش عشق دين

او نديد از آدم الا نقش طين



علم علم بشري (علم العلم) معلول هست چون همان ادراك عقل منفعل است در حالي كه علم دين به جهت اتصاف و تعلق به ذات باريتعالي فاعل است و اشرف از علم بشري است لذا لذت و جذبه فهم عرفاني نماز كه موجب سير و سلوك است نسبت به جذبه هاي علمي نامحدود بوده و هرگز خسته كننده نيست.


پاورقي

[1] عنكبوت، 45.

[2] سوره لقمان، آيه 3 و 4.

[3] مومنون 1 و 2.

[4] سوره جمعه 9.

[5] غفاري، محسن، اركان اسلام، انتشارات پيام آزادي، چاپ اول 1376، ص 12.

[6] قرائتي، محسن، پرتوي از اسرار نماز، ناشر ستاد اقامه نماز، چاپ چهارده- سال 74، صفحه 43.

[7] شهيد مطهري، مرتضي، تعليم و تربيت در اسلام، انتشارات صدرا، چاپ بيست و نهم، 1376، صفحه 118.

[8] ابراهيميان عاملي، سيد يوسف، آفتاب عرفان، چاپ اول، عامل چاپ شهر، 1378، ص 147.

[9] حجتي، سيد محمد باقر، اسلام و تعليم و تربيت، بخش اول، چاپ 17، 1375، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص 17.

[10] سوره مدثر، آيه 38.

[11] نهج البلاغه، خطبه 223.

[12] كتاب مجموع مقالات برگزيده ششمين اجلاس سراسري نماز، ناشر ستاد اقامه نماز، قم 1375، صص 31 و 32.


بازگشت