مقدمه


ابتدا به تعريف علم و دين از ديدگاه انديشه هاي غرب و اسلام و وجوه و چگونگي روابط علم و دين بطور اختصار خواهيم پرداخت و با اشاره مختصر به مفهوم لغوي و اصطلاحي نماز و توضيح اينكه نمود، و نشانه علمي وعملي مكتب اسلام مي باشد سؤالات و فرضيات ذيل را مورد بررسي قرار خواهيم داد.

اولا به ضرورت و طرح موضوع در دنياي كنوني به لحاظ گستردگي علم و فنون تجربي بشر، جايگاه دين و نمود عيني آن بعنوان نماز در ايجاد تعادل بين مفاهيم حسي و تجربي و ويژگيهاي روحي و اخلاقي خواهيم پرداخت چرا كه امكان دريافت تمامي رهيافتهاي فكري، سرشتي انسان به وسيله علم تجربي و دانش مصطلح امكان پذير نيست لذا لاجرم بايستي نگاه متافيزيكي به ابعاد نيازمنديهاي فردي و اجتماعي يعني اعتقاد و سلوك ديني نيز داشت هر چند كه علم و دانش روز اعتراف به نامحدوديت خود دارد با اين حال بسياري از انديشمندان حوزه علوم اجتماعي وجود لايتناهي انسان را به وسيله علم و دانش محدود خود محصور مي كنند و چه بسا همين حصارهاي ذهني بشر او را بتدريج به سوي پوچي؛ دنياي نابودي و مبهم سوق مي دهد (نهيليسم). اما نگاه اميدوارانه به آينده انسان بوسيله عنصر نماز (دين) بسياري از ناتوانيها، محدوديتها و تاريكيها را



[ صفحه 50]



براي او روشن و مهيا مي كند، عشق، علاقه و انگيزه براي تلاش و كوشش نمودهايي از ميدان مانور نماز در وجود آدمي است بعبارت ديگر نماز عصاره جهان بيني و ايدئولوژي مجموعه فعاليتهاي فكري و جسمي بشر را بطور نامرئي منسجم و هماهنگ مي كند و زمينه و دلبستگي و اميدواري را در حركت بسوي آينده و چگونگي مبارزه با بلايا، سختيها، رنجها براي بشر مي آموزد و اين نشان از نوعي احتياج و دلبستگي بشر به دينداري است و فلسفه اصلي و وجودي فقر و نداري بشر را نسبت به خدا ثابت مي كند. از آنجا كه علم و دانايي جلوه اي از وجود لايتناهي خداوند عليم و خبير است اما براي اينكه اين ثروت نامرئي الهي انساني اسباب خير و رستگاري شود، خداوند نماز را بعنوان ستون دين بطور تعبدي و عقل انسان بعنوان امر ضروري و غير قابل تفكيك از عرصه زندگي لازم و واجب داشته است. بعبارت ديگر نماز و دين ثابت كننده عجز و ناتواني خود انسان و محصول فكر و دانش او در قبال موجود مطلق عالم هستي است. نماز جلوه اي از هماهنگي، انسجام و نمود بين علم و دين بوده و خبر از تنظيم و ترسيم صورت مسأله بوسيله دانش، و تحليل و تبيين بنيان دانش و علم بوسيله دين است. شاعر مي گويد:



از كجا آمده ام آمدنم بهر چه بود

به كجا مي روم آخر ننمايي وطنم



دين و نماد اصلي آن جبران كننده مافات تلاش و كوشش انسان در مدت عمر خود است كه در موارد متعدد علم به تنهايي قادر به تهيه و تدارك نقصها و كاستيهاي انسان نيست. بسياري از صاحبان انديشه و علم در فضاي انساني خود را بي نياز از ديگران مي دانند در حاليكه ديدگاه نماز در انسان باعث مي شود كه انسان در هر لحظه و براي هميشه خود را در قبال خالق هستي و مطلق موجود نيازمند و محتاج بداند. چنين افكار و انديشه ها زماني در وجود انسان دانشمند و متفكر عملي خواهد شد كه نماز معمار و طراح زواياي علمي او باشد.

به قول ابوعلي سينا:



تا بدانجا رسيد دانش من

كه بدانم همي كه نادانم



اگر وجود نماز در عرصه رفتار علمي و عملي بشر حذف شود حداقل نتايج صوري آن بصورت طغيان، ناسپاسي و غرور در ابعاد فردي و اجتماعي نمود پيدا خواهد كرد چرا كه چنين رفتار ناشايست نتيجه نوعي عدم احساس نياز و مستقل و فعال مايشاء فكر كردن است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد: «الفقر



[ صفحه 51]



اشد من القتل». فقري كه ناشي از نبودن دانائي سالم و حقيقي بوده و منتهي به رفتارهاي ناهنجار اجتماعي مي شود و اين فقر و نابردباري دين و علم زماني تشديد مي شود كه انسان در خود احساس بي نيازي مي كند «الحاجة ام الاختراع»

بطور كلي در بررسي ابعاد و چگونگي رابطه علم و دين با نماد نماز به موارد ذيل اشاره خواهيم كرد.

1- آيا بين علم و دين رابطه وجود دارد؛ با فرض وجود رابطه آيا نماز مي تواند بخشي از رابطه و تعامل دين و علم را توجيه و مستحكم كند؟

2- انسان نيازمند دانش براي حفظ و بقاء زندگي است آيا تمام ابعاد و نيازمندي هاي انسان را علم جوابگو است يا به دين هم احتياج دارد؟

3- آيا دين اعم از علم است و اگر چنين است نقش و حيطه تأثيرگذاري نماز در عرصه فعاليت و زندگي انسان چگونه است؟

4- نماز نماد دين، جايگاه و كاربرد علم را بيان مي كند. بعبارت ديگر نماز آيينه تمام نماي از كمال علم (نياز) و دين «اياك نعبد و اياك نستعين» است برخلاف نظر كساني مانند (اميل دوركهايم) كه باورهاي ديني را اوهام و خيال مي داند اما لاجرم آنرا جلوه هاي قوي و پايدار از اميال و آرزوهاي بشري مي داند.

امروزه پيچيدگي روز افزون علم و پيشرفت صنعتي علم در ابعاد مختلف شخصيت فردي انسان را تحت تأثير قرار داده است. از آنجا كه دانش و بهره وري از علوم در زندگي امري ضروري و غيرقابل انكار است و از طرف ديگر چون امكان دريافت تمامي نيازمنديهاي روحي و رواني بشر از حوزه اختيارات علم به معناي تجربي خارج است لذا براي هدايت و راهنمايي نقاط مبهم و تاريك زندگي انسان دانش و علم ديگري بنام دين در نمود افعالي عملي نظير نماز براي ايجاد تعادل بين اطراف مادي و معنوي لازم و ضروري است.

از آنجا كه علم به معناي اعم خود در حوزه ي حيات و تجربه داراي نمودهاي عيني و حسي مؤثر در رفتار بشري است لذا احساس علاقه مندي و لذت بخشي انسان از آن جهت به نظر مي رسد كه بيشتر باشد. براي ايجاد توازن و هدايت متعادل انساني به سوي اهداف خود بايستي نمادهايي از دين و عناصر هويت ساز فكر و مورد نياز انسان نيز عرضه گردد. براي اين منظور مكتب و شريعت اسلام بعد



[ صفحه 52]



از بيان مفاهيم جهان بيني و مقدمات نظري و ضروري دين به تبيين و تطبيق علمي مفاهيم ديني يعني ايدئولوژي پرداخته است. نماز اولين حكم عملي و واجب ايدئولوژي براي پيروان و معتقدان اسلام است.

عدم آشنايي با جايگاه دين عموما و مفاهيم عملي آن يعني نماز خصوصا در حوزه ي زندگي انسان موجب افول بنيانهاي عقيدتي و بي اعتنايي افراد بشر به ضرورت مذهب در زندگي در نتيجه گسترش رفتارهاي غيراخلاقي و غير انساني شده است امروزه قرآت مختلف از دين و تفسيرهاي علمي در آن اگر مواردي موجب تنوير افكار شده در مواردي هم موجب شك و ابهام در دين داري مردم شده است.


بازگشت