روشهاي ايجاد شناخت و گرايشهاي مذهبي در كودك و نوجوان (تربيت ديني)
- بهره گيري از روش الگويي (بر اساس قرآن و سنت و سيره اهل بيت (ع))
- ايجاد جو مذهبي مناسب در خانواده به منظور تقويت حس پرستش و دينداري كودك و نوجوان.
- پرهيز از طرح ماهيت خداوند (بلكه تأكيد بر روي صفات حضرت باري تعالي)
- پرهيز از اقامه برهان در اثبات خداوند (تكيه بر شناخت عظمت جهان آفرينش و زيباييهاي طبيعت)
- ايجاد انگيزه در كودك و نوجوان براي عشق و دوستي نسبت به خداوند و پرورش احساس همزباني و تكلم با خدا به كمك دعا و نيايش
- پرهيز از تأكيد بر مسائل مربوط به گناه و عذاب دوزخ و مصاديق آنها
- ارتقاي قدرت تعقل و تشخيص كودكان و نوجوانان در مسئله عبوديت و رابطه بين خالق و مخلوق
- ايجاد عادت منظم و مستمر در اداي فرايض روزانه، متناسب با سن كودك (ايجاد زمينه اشتياق به عبادت)
- مراعات اصل سعه صدر و اتساع ظرفيت در برخوردهاي مذهبي با كودك و نوجوان (صبر و تحمل)
- بهره گيري از روشهاي تربيتي در قرآن، اعم از قصه، پند، تبشير و انذار
[ صفحه 156]
سخن پاياني اينكه كودكي و نوجواني، دوران تأثيرپذيري است و اين حالت با سن كودك و نوجوان رابطه اي معكوس دارد، هر چه سن بيشتر شود ميزان تربيت پذيري كمتر مي شود، در دوره كودكي ميزان تأثير پذيري از والدين و مربيان بسيار زياد و عميق و پابرجاست. به ويژه كودك در آغاز حيات همان گونه كه تكيه گاه و پناهي جز والدين خويش ندارد، جز آنها الگو و سرمشقي نيز نمي شناسد، چه، به مقتضاي فطرت و نياز طبيعي و شرايط جسمي، بيشترين ارتباط را كودك با والدين خويش دارد.
تصور كودك اين است كه تمام آنچه از والدين سر مي زند نيكوست. بر اثر اعتماد و اطمينان وافر هر چه از آنها مشاهده مي كند، مورد تقليد قرار مي دهد و خود را تا آنجا كه بتواند بر اساس رفتارها و آموزشهاي غير مستقيم آنان مي سازد. به اين ترتيب نقش پذيري و تربيت پذيري كودك به الگوپذيري از والدين و اطرافيان تبديل مي شود.
بمنه و كرمه
29 / 4 / 1375
ايرج تبريزي
[ صفحه 157]