بسيجي كيست؟


در كوير خشك و سوزان جاهليت قرن بيستم، در شب سياه ظلم نوين جهاني، در سينه امواج و طوفان جنايات بشري، و در برابر زوزه هاي گرگان و گردباد عصيان، خورشيدي درخشيد و اشعه ي پر فروغش همه جا تابيد و معنويت ديگر بار حيات مجدد يافت و مژده فتح انسانيت سر داده شد.



شب تاريك و بيم موج و گردابي چنين حائل

كجا دانند حال ما سبكبالان ساحلها



آري خورشيد ايمان امام، نور آسمانها را بر زمين تاباند و پرتو اين خورشيد انسانهائي بودند با مشخصه هاي بارز ايمان و عشق به خداوند، اراده و تصميم آگاهانه، و ايثار و شهادت، از هر قطره خونشان مشعلي برافروختند فرا راه بشريت گمراه قرن حاضر، اينها را بسيجي لقب دادند.

در هر زمان جلوه خاصي داشته اند روزگاري شعاع وجود رسول الله بودند و خداوند توجه حبيب خود را به سوي آنها معطوف مي فرمايد و آنها را در رديف امدادهاي خود قلمداد مي كند.«هو الذي ايدك بنصره و بالمومنين» [1] .

«(اي رسول ما) خداوند كسي است كه تو را با امدادهاي خود و با مؤمنين ياري كرد» و در چند آيه بعد با تأكيد بيشتر و قاطعيت اعلام مي كند:

«يا ايها النبي حسبك الله و من اتبعك من المؤمنين» [2] .

(اي پيامبر بس است براي تو خدا و مؤمنيني كه از تو پيروي مي كنند.)



[ صفحه 129]



براي دفاع از حق و حقيقت و نجات بشريت فقط دو پشتيبان داري و بس، اول خداوند دوم انسانهاي خداباور و پيرو رسول فقط اينها هستند كه نقش وجودي مثبت در تاريخ انسانيت داشته و دارند اينها كه در صحنه هاي خطر و خون و شهادت براي دفاع از ارزشها ايستادند و آماده فداكاري اند.

عمار بسيج كه خود را يك بسيجي مي دانست و به آن مي باليد آنها را چنين معرفي مي نمايد:

.... حقيقتاً اگر بخواهيم مصداق كاملي از ايثار و خلوص و فداكاري و عشق به ذات مقدس حق تعالي و اسلام را ارائه بدهيم چه كسي سزاوارتر از بسيج و بسيجيان خواهند بود....

بسيج ميقات پا برهنگان و معراج انديشه پاك اسلامي است كه تربيت يافتگان آن نام و نشان در گمنامي و بي نشاني گرفته اند، بسيج لشكر مخلص خداست...


پاورقي

[1] سوره انفال آيات 62 و 64.

[2] سوره انفال آيات 62 و 64.


بازگشت