تربيت ديني


دين بازدارنده و نگاهدارنده از بديها و انحرافات اخلاقي و نفساني در زمينه هاي فردي و اجتماعي است. اگر تربيت صُبغه ديني بخود بگيرد مي تواند توانشها و استعدادهاي بالقوه آدمي را در جهت «فلاح» به ظهور برساند. تربيت ديني، غرايز و نيازهاي آدمي را در جهت هدايت الهي منطبق بافطرت، ارضا مي كند.

به يك تعبير، تربيت ديني استواري دين و تعاليم الهي در نفس انساني و اجتماع آنان است. اگر اين در نفس انسان پايگاه استواري بيابد، انسان را به حد «اعتدال» و «اعتلا» مي رساند.

«و لما بلغ اشده و استوي آتيناه حكما و علما» سوره قصص آيه 14

«و (يوسف) چون به اوج بلوغ رسيد و به استقرار و اعتدال (استوا) دست يافت، حكم و علمي به او عنايت كرديم.»

فردي كه به حد استوا و اعتدال مي رسد مي تواند نوسانات حالات عاطفي،



[ صفحه 17]



فكري و اجتماعي را كنترل نمايد و همواره احساس «وحدت» و ثبات در شخصيت داشته باشد.

هرگاه فرد به اعتدال برسد و بتواند در نيازها و خواسته هاي دروني خود و امكانات، توازن برقرار نمايد به تدريج اوج مي گيرد و عقل او مجال مي يابد كه رتبه هاي بالاتري از حالات روحي و نفساني را كسب نمايد.

«تنازع و تسلط هوي ها و هوسها عقل را به تلاطم و تزلزل مي افكند، اما هرگاه تلاطم فرو بنشيند، عقل مجال مي يابد و اعتلا در گرو مجال عقل است.» [1] .

در نگاه ديگر، تربيت ديني با ايجاد زمينه براي رشد فكري و عاطفي و انفعالي انسان، او را براي دنيا و آخرت، هر دو، آماده مي كند. به همين دليل است كه بيان مي شود تربيت ديني با تمدن همگامي دارد. اين رويكرد، عقل را تعالي مي بخشد و فرهنگ را غني مي سازد. اگر نگاهي به تاريخ سير تمدن و فرهنگ بيندازيم، وهله هايي كه تمدنها و فرهنگها از سرچشمه دين سيراب شده اند، توانسته اند مسير رشد و كمال را طي كنند و آنگاه كه تمدن و فرهنگ، خود را از وحي دور نگه داشته است، انسانها در سراشيبي سقوط و انحطاط به نابودي و هلاكت رسيده اند.

«هيچ مربي و هيچ مورخي نمي تواند اين واقعيت را انكار كند كه اساس استوا و ثابت تمدن اسلامي، همان تربيت اسلامي بوده است و اگر امروز به اين مطلب دقت شود نمونه هاي برجسته اي در اثر تربيت به شيوه اسلامي ارائه خواهند



[ صفحه 18]



شد... ما با تمام افتخار مي گوييم كه مبادي تربيت جديد كه در نيمه دوم قرن بيستم مورد توجه قرار گرفته و هيچ دولتي تا كنون نتوانسته اين مسايل را رعايت كند، اسلام در دوره طلايي حكومت خود بطور كامل به كار بسته است و حال آنكه چند صد سال از قرن بيستم پيشتر بوده است.» [2] .

در معناي اصطلاحي، تربيت ديني، شناخت خدا به عنوان رب يگانه انسان و جهان و برگزيدن او به عنوان رب خويش و تن دادن به ربوبيت او و تن زدن از ربوبيت غير است. [3] .


پاورقي

[1] نگاهي دوباره به تربيت انساني، دكتر خسرو باقري، ص 36.

[2] التربيه اسلاميه، ص 4 به نقل از نظام تربيت اسلامي، باقر شريف قريشي.

[3] نگاهي دوباره به تربيت اسلامي، خسرو باقري، ص 53.


بازگشت