عبوديت


همت علي اكرادي «پندار»

از خودم تنهاتر

در سراشيبي حيرت

آخرين لحظه خود را مي جستم

در نيايش

به تو انديشيدم

در مداري كه گره خورده به منظومه حس،

بيمناك،

از خودم رنجيدم

گذر ساده ي هر زلزله را،

پاي ديوار صراحت ديدم

گاهگاهي خسته،

در ميان سبدي سربسته

از نفس مي افتادم

فكر من فاصله اي داشت به اندازه ي يك ترديد

تا رسيدن به عبوديت پنداري نيك



[ صفحه 39]




بازگشت