نماز (1)


همايون عليدوستي



شولاي نور بر تن ما مي كند نماز

ما را غريق مهر خدا مي كند نماز



با بانگ پرصلابت قد قامت الصلوة

ما را به كوي عشق صدا مي كند نماز



دلهاي خو گرفته به مرداب شرك را

سرچشمه ي خلوص و رضا مي كند نماز



هر صبحدم به روي خداباوران خاك

درهاي رحمت است كه وامي كند نماز



كن تكيه بر نماز كه در شط حادثات

ايمن تو را ز موج بلا مي كند نماز



بنگر به پير عشق كه بر تخت احتضار

وقت سفر چگونه ادا مي كند نماز



آكنده از طنين عبور فرشته هاست

آنجا كه بال نافله وامي كند نماز



از بندهاي وسوسه، طاووس روح را

در آسمان نور رها مي كند نماز



مردان راه را ز جفا و وفاي دوست

پيمانه نوش خوف و رجا مي كند نماز



با زانوي ادب چو نشيني گه سلام

بر تو سلام عشق و صفا مي كند نماز



مقبول حق چو گشت نمازت، براي تو

صد قصر در بهشت بنا مي كند نماز





[ صفحه 17]




بازگشت