مبارزه براي نماز


زماني كه او به زندان قصر برده شد، انقلابيون روحاني ديگر همچون آيةالله سيد محمود طالقاني و حجج اسلام شيخ محي الدين انواري و حجتي كرماني و كلانتر نيز در زندان به سر مي بردند.

وي كه براي مبارزه زمان و مكان خاصي نمي شناخت، به محض ورود به زندان تصميم گرفت، آنجا را به محل مبارزه و ستاد مقاومت تبديل كند و با اجراي برنامه هاي مبارزاتي بخصوصي، جو يكنواخت و تكراري زندان را بشكند. و اكنون كه دستش از بيرون كوتاه شده، مثل هميشه، فرياد مظلوميت خود و ديگر زندانيان را از پشت ميله هاي زندان به گوش جهانيان برساند و ادعاهاي واهي شاه را باطل سازد.

در آن هنگام سرهنگ زماني معدوم رئيس بخش زندانيان سياسي در زندان قصر بود وي به منظور فشار بيشتر بر روي زندانيان مذهبي كه بطور روزافزوني افزايش پيدا مي كرد و مدتها بود كه به زندان چهره ي معنوي و روحاني داده بودند، اعلام كرده بود كه افراد مذهبي نبايستي زودتر از ساعت مقرر بيداري زندانيان، نماز صبح بخوانند.

با اينكه از ديرباز براي افراد مذهبي كه نماز صبح را به جا مي آوردند، استثنايي قايل شده بودند و آن اين بود كه آنها حق دارند پيش از طلوع آفتاب و پيش از بيدارباش رسمي بيدار شوند، سرهنگ زماني معدوم تصميم گرفت اين استثناء را بردارد تا ثابت كند كه «كليه ي زندانيان ضد



[ صفحه 113]



امنيتي! ماركسيست هستند.»!!

با اين همه او جانب احتياط را از دست نداد و اعلام كرد كه فقط روحانيون و افراد بالاتر از چهل سال مذهبي كه گواهي نامه ي معتبر محلي داير بر نماز خواندن دارند، مي توانند ده دقيقه پيش از طلوع آفتاب برخيزند و نماز خود را بخوانند!!

و اين سوژه ي خوبي شد براي آيةالله رباني تا علم مبارزه را هرچه برافراشته تر در اهتزاز دارد. بر همين اساس او طي مشورتي با برخي از آقايان موجود در زندان پيشنهاد مبارزه با اين تصميم گستاخانه را چنين داد كه: از فردا مراسم نماز صبح در اول وقت شرعي، بطور دسته جمعي برپا شود و همه دوستان پذيرفتند.

زندانيان مذهبي كه بواسطه ي گرمي هوا، در حياط زندان مي خوابيدند، آن شب در كنار هم و نزديك يكديگر خوابيدند تا بتوانند با هماهنگي بيشتر به اجراي برنامه ي پيش بيني شده بپردازند. در سحرگاهان آن روز در حالي كه زندانيان از پيش يكديگر را بيدار كرده بودند، در رأس ساعت چهار صبح، درست اول اذان بطور دسته جمعي برخاستند و براي وضو گرفتن به سوي شيرهاي آب حركت كردند.

مأموران زندان كه انتظار چنين حركتي را به هيچ وجه از سوي زندانيان نداشتند، حيران و سرگردان به اين سو و آن سو مي دويدند و با اخطارها و تهديدهاي پي درپي مي خواستند كه آنها را از اين كار بازدارند اما مگر با نماز هم مي شود به ستيز پرداخت و مگر ممكن است كه نمازگزاران را مرعوب و محكوم ساخت؟

آن شب، مأموران زندان با شگفتي و سرافكندگي ديدند كه چگونه عده اي مظلوم و زنداني، تهديدهاي آنها را نديده گرفتند و با دلي آكنده از



[ صفحه 114]



ايمان به خدا نماز را قامت بستند.

مأموران و مسئولان داخلي زندان، نيروهاي ضربتي زندان و ساير نگهباناني كه در استراحت به سر مي بردند، جهت سركوبي زندانيان بي پناه و بي دفاع به كمك فرا خوانده شدند و چيزي نگذشت كه نمازگزاران از هر سو مورد هجوم وحشيانه ي نيروهاي پليس قرار گرفتند. همين قضيه در سحرگاه فردا نيز تكرار شد و عليرغم ضرب و شتم و شدت عملي كه پليس به خرج داد، به هر طريقي كه بود نماز صبح در اول وقت شرعي برگزار گرديد و همچنين در روزهاي بعد نيز اين قضيه تكرار شد، بطوري كه حتي برخي از افرادي كه اهل نماز نبودند، نيز به صف نمازگزاران پيوستند. حاصل اين مقاومت ها آن شد كه از طرف مسئولان زندان اعلام شد: «نماز خواندن همانطور كه قبلا اعلام شده بود بلامانع است».

مرحوم آيةالله رباني و ديگر زندانيان سرشناس روحاني كه ديدند موقعيت مناسبي براي ضربه زدن به رژيم شاه بدست آمده، به عقب نشيني مسئولان زندان اعتنايي نكردند و فرداي آن روز نيز در آغاز اذان صبح با همان كيفيت قبل شروع به نماز خواندن كردند اينجا بود كه نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي، با سابقه اي كه از مرحوم آيةالله رباني داشتند، دانستند كه عامل اصلي اين مبارزه اوست و از همين جهت در وقت اداري آن روز، پليس همه ي روحاني ها را به نگهباني (پاسدارخانه) برد و پس از برهنه كردن، به شكنجه آنها پرداختند و او را به سلول انفرادي منتقل ساختند. اما اين قساوتها نيز سودي نبخشيد و موضوع نماز خواندن در اول وقت شرعي، همچنان ادامه پيدا كرد تا اينكه سرهنگ محرري رئيس كل زندان قصر، به منظور جلوگيري از رسوايي بيشتر به زندان آمد



[ صفحه 115]



و صريحا دستور سرهنگ زماني را لغو كرد ديري نگذشت كه خبر رفتار وحشيانه ي پليس در برابر انجام فرائض مذهبي و شكنجه شدن روحاني هاي زنداني به خاطر انجام فريضه ي نماز، خبر داغ همه ي خبرگزاري هاي جهان شد و افكار عمومي جهانيان دريافت كه ادعاي شاه خائن مبني بر اين كه مبارزان عليه رژيم، ماركسيست هستند چيزي جز يك دروغ شاخدار نيست و همه دانستند كه اختناق و شكنجه حاكم بر زندان تا چه حدي است كه حتي انجام فريضه ي ديني هم در وقت شرعي خود ممنوع است. [1] .


پاورقي

[1] رباني شيرازي، آيه ي استقامت، فرج الله الهي، ص 136 - 133.


بازگشت