بحث و تحقيق تا تنفس صبح


روزگاري بود كه افتخار خدمت در آستان قدس حسيني نصيبم گشته و مشغول خدمت در حرم مطهر بودم. آن روز با فرا رسيدن غروب، هوا كم كم تاريك شد تا پاسي از شب گذشته در حرم بودم كه اعلام شد به زودي دربهاي حرم بسته مي شود.

در حالي كه فوج زائران با گفتن سلام وداع و توديع با ضريح مقدس، حرم را ترك مي كردند، منظره ي جالبي نظرم را جلب كرد.

آن شب من شاهد بودم كه استاد كل وحيد بهبهاني، و شيخ يوسف بحراني در حال قدم زدن، با هم مشغول مذاكره و مباحثه ي علمي بودند،



[ صفحه 82]



پس از آن كه از رواق خارج شدند، در صحن به مذاكرات خود ادامه دادند، تا اينكه صحن خالي شد و خادمان مي خواستند درهاي صحن را نيز ببندند، آن دو بزرگوار از صحن خارج شده و در پشت در صحن به مباحثه ادامه دادند.

درها را كه بستيم به منزل رفتم، پيش از طلوع فجر براي باز كردن درهاي صحن مراجعت كردم، با كمال تعجب مشاهده نمودم كه ايشان هنوز مشغول مذاكره هستند بهت زده آنان را مي نگريستم كه چه اندازه براي مسايل علمي ارزش و اهميت قائلند. در اين هنگام صداي اذان صبح بلند شد كه آن دو به نماز ايستادند. [1] .



لذات دنيوي همه هيچ است نزد من

در خاطر از تغير آن هيچ ترس نيست



روز تنعم و شب عيش و طرب مرا

غير از شب مطالعه و روز درس نيست



«خواجه نصيرالدين طوسي»


پاورقي

[1] صاحب حدائق، باغبان فقه، مجتبي سپاهي، ص 54، به نقل از مسئول آستان قدس حسيني، بنابر نقل شيخ عباس قمي در فوائد الرضويه كه ايشان هم از نويسنده ي تكمله روايت كرده اند.


بازگشت