اذان صبح


از درس كه برمي گشت، خستگي را بيرون خانه رها مي ساخت. با روي گشاده وارد منزل مي شد. پدري مهربان بود اما اين مهرباني مانع نمي شد كه دست نوازشگر بر برگ برگ كاغذهايي كه در طول روز نگاشته بود نكشد. پشت ميز كوچكش مي نشست و با خطي زيبا و عربي درسهاي استادش را يادداشت مي كرد. تا اين نوشته ها كه در اصطلاح حوزه «تقريرات» گفته مي شود، براي نسل هاي آينده برجا بماند. در محفل گرم خانواده بر سر سفره ي ساده مي نشست و همراه همسرش كه غذا را تقسيم مي كرد او نيز محبت و شادي را ميان اعضاء خانواده تقسيم مي كرد، سپس به مطالعه مي پرداخت و آنگاه با وضو و با ياد خدا و دعا و تلاوت قرآن به بستر مي رفت.

سحرگاهان از خواب برمي خاست به نماز و نيايش مي ايستاد و سر در سجده و پيشاني بر مهر به استقبال اذان صبح مي رفت... [1] .



[ صفحه 79]




پاورقي

[1] شهيد سعيدي، فريادي در سكوت، مؤلفان، سيد محمد سعيدي (فرزند شهيد) و حسن ابراهيم زاده، ص 21.


بازگشت