شب زنده داري


ميرزا جوادآقا ملكي تبريزي، هر شب براي شب زنده داري و عبادت برمي خاست. قبل از نماز شب و پيش از ديدار با حضرت دوست، مقدمات ملاقات را تدارك مي ديد تا حال و هوايي عارفانه و سوز و اشتياقي عاشقانه پيدا مي كرد. آنگاه با دلي باراني و چشمي گريان به پيشواز نماز شب مي رفت.

هر شب عادتش چنين بود. ساعتي در رختخواب با گريه و آه سپري مي ساخت، از خوف خدا و براي عشق به حق مشغول گريه و ناله بود، گاهي به سجده مي رفت و زماني لب به دعا مي گشود. آنگاه در صحن منزل رو به طرف آسمان مي كرد و آيه هاي ويژه اي را با تفكر و حال، تلاوت مي فرمود:

«ان في خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار و...»، «ربنا ما خلقت هذا باطلا...».

- براستي كه در آفرينش آسمان ها و زمين و رفت و آمد شب و روز و... براي آنها كه خردمندند نشانه هاي بسياري است، پروردگارا! تو اين جهان را به عبث و باطل نيافريده اي تو پاك و منزهي، ما را از عذاب آتش در امان دار!. [1] .



[ صفحه 26]



اثر اين آيات الهي چنان بود كه او را، از خود بي خود كرده، سر بر ديوار مي گذاشت و گريه مي كرد. زماني كه براي گرفتن وضو آماده مي شد، در كنار حوض مي نشست و ساعتي ديگر گريه مي كرد و پس از وضو ساختن چون به مصلايش مي رسيد و مشغول تهجد مي شد، حالش منقلب گشته، اشك بسياري مي ريخت، به طوري كه از گريه هاي طولاني در نمازها و بخصوص قنوتها، عالمي ديگر و پروازي فراتر مي يافت و در هر حال اشك شوقش با آتش اشتياق در هم آميخته وي را چون ابر باراني به گريه وامي داشت.

او بسيار گريه مي كرد تا آنجا كه بعضي ايشان را جزء «بكائين» - بسيار گريه كنندگان - در عصر خويش، به شمار آورده اند. [2] .



صبح خيزي و سلامت طلبي چون حافظ

هر چه كردم همه از دولت قرآن كردم




پاورقي

[1] بقره آيه ي 164 و آل عمران آيه ي 191.

[2] پيشين، ص 12 به نقل از مرحوم حجةالاسلام سيد محمد يزدي يكي از شاگردان آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي البته با تصرف مختصر در عبارت.


بازگشت