عدم توانايي درك مكاشفات


كتاب شريف مفتاح الفلاح مرحوم شيخ بهائي رحمه الله كتاب بسيار ارزش مندي است. اين كتاب به زبان عربي و بسيار كوتاه نگاشته شده و شامل يك دوره دستورالعمل هاي سير و سلوك، تفسير سوره ي حمد و اندكي نيز درباره ي مستحبات است. مرحوم سيد بن طاووس رحمه الله نيز كتابي به نام فلاح السائل نگاشته است. اين حديث شريف در آن دو كتاب وجود دارد:

فقد روي أن مولانا جعفر بن محمد الصادق عليه السلام كان يتلو القرآن في صلاته فغشي عليه فلما أفاق سئل ما الذي أوجب ما انتهت حالك اليه؟ فقال ما معناه: مازلت اكرر آيات القرآن حتي بلغت الي حال كأنني سمعتها مشافهة ممن أنزلها



[ صفحه 97]



علي المكاشفة و العيان فلم تقم القوة البشرية بمكاشفة الجلالة الالهية؛ [1] .

روايت شده كه سرورمان جعفر بن محمد صادق عليه السلام در نماز، قرآن تلاوت مي كرد. پس به حالت غش بيفتاد و چون به هوش آمد از حضرت سبب آن را پرسيدند. پس بياني فرمود كه معناي آن اين است: پيوسته آيات قرآن را تكرار كردم تا به حالتي رسيدم كه گويا آيات را از سوي نازل كننده ي آن ها به مكاشفه و عيان شنيدم؛ پس توان بشري مكاشفه ي جلال الهي را تاب نياورد.

آري هيچ بشري نمي تواند توان اين مكاشفه را داشته باشد كه جلال خداوند را ببيند و خداوند، خود با جلالش به شخص اقبال داشته باشد. گاه نيز صفات لطف خدا ظهور مي كند كه بسيار لطيف تر است، اما صفات جلال الهي، قدرت زيادتري مي خواهد كه غير امام، هرگز كسي نمي تواند آن را تحمل كند. و آن حالي كه به رسول اكرم صلي الله عليه و آله دست مي داده، براي احدي از موجودات دست نداده است؛ چنان كه در حديث مشهور آمده است:

لي مع الله وقت (حال) لا يسعه ملك مقرب و لا نبي مرسل؛ [2] .



[ صفحه 98]



مرا با خداوند حالتي است كه هيچ ملك مقرب و نبي مرسلي نمي تواند آن را تحمل كند.

مهم اين است كه اكنون كه ما از مقامات اوليا محروميم، آن را انكار نكنيم و تسليم باشيم كه همين تسليم بسيار فايده دارد و انكار، بسيار مضر است. اين از جمله نصايح و توصيه هاي حضرت امام خميني قدس سره است كه مكرر خطاب به افراد فرموده است. [3] .


پاورقي

[1] فلاح السائل، ص 107 و 108؛ مستدرك الوسائل، ج 4، ص 106.

[2] بحارالأنوار، ج 18، ص 360.

[3] شرح چهل حديث، ص 655، 508، 507، 456، 13.


بازگشت