فناي حق (موت اختياري)


حضرت امام قدس سره مي فرمايد:

و اگر قلب سالك از پرتو فيض اقدس در ازل قابليتش بيش از اين باشد، پس از اين صعق به خود آيد و انس حاصل كند و به مملكت خود رجوع كند و مورد تجليات اسمائيه شود و همان مراتب را طي كرده به فناي صفاتي نايل شود و به مناسبت عين ثابتش در اسمي از اسماي الهيه فاني گردد. و بسياري از اهل سلوك نيز در همين فناي اسمايي باقي مانند و به خود نيايند. [1] .

«موت اختياري»، يعني انسان با اختيار خود از اين عالم برود. البته برخي توانايي بازگشت ندارند، اما برخي ديگر به دليل توان روحي بيش تر، قدرت بازگشت نيز دارند. انسان مي تواند بيش از اين پيش رود، تا جايي كه در اسماي الهي فاني گردد. او ديگر جز خواست و اراده ي خدا نمي گويد و نمي طلبد. فرمود: «بي خود از خود شدم و كوس أنا الحق بزدم»، اين جاست كه شخص فاني مي شود.



[ صفحه 87]



ديگر كسي نيست، من نيستم، بلكه هر چه هست خداست. انانيتي مطرح نيست. «اريد أن لا اريد»؛ يعني اراده كرده ام كه هيچ نخواهم جز خواست او. اين مرتبه بسيار بلندي است كه انسان راضي به رضاي الهي باشد و جز اراده ي خدا اراده اي نكند.

بياييم گناه نكنيم. آرام آرام او را دوست بداريم و در عبادات به معاني آن ها دقت و توجه نماييم تا احساس حضور كنيم. پس از مدتي نشاط، حاصل مي شود؛ براي مثال انساني كه روزه مي گيرد، نزديك غروب، حالت انبساطي به او دست مي دهد. به ويژه اواخر ماه مبارك رمضان كه ديگر به فكر خورد و خوراك نيست. اين اثر عبادت روزه است كه انسان را در برابر عبادت، بانشاط مي كند. برخي سؤال مي كنند آيا لذتي كه در حين خواندن دعاي كميل يا بعد از آن حاصل مي شود، عجب است؟ خير! اين حالت نشاط، نعمتي است كه در اثر دعا حاصل مي شود و از جمله نسيم هاي الهي است كه انسان بايد خود را در معرض آن قراردهد، چرا كه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود:

ان لربكم في أيام دهركم نفحات ألا فتعرضوا لها؛ [2] .

همانا در طول عمر شما، نسيم هاي الهي وزيدن مي گيرد، پس بيدار باشيد و خود را در معرض اين نسيم ها قرار دهيد.

از همين رو، كساني كه با خداوند دوست هستند، آرامش عجيبي



[ صفحه 88]



دارند، برخلاف كساني كه هر لحظه احساس گناه مي كنند و از مردن وحشت دارند. انسان عاشق، از مردن نمي ترسد، چون مرگ براي او وصال معشوق است. بسياري از ما براي خبر مرگ، دست و پاي خود را گم مي كنيم. آخرت خود را تاريك كرده ايم واين جز وحشت و ترس محصولي ندارد.

مرگ، خروج از اين عالم و ورود به عالم بالاتر است و اگر براي شخص تجليات ذاتيه مطرح شد، در واقع، مرگ او فرا مي رسد:

(و من يخرج من بيته مهاجرا الي الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع أجره علي الله)؛ [3] .

و هر كس به قصد مهاجرت در راه خدا و پيامبر او از خانه اش به درآيد، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او قطعا با خداست.

سعي كنيم عبادت را فقط براي خدا انجام دهيم و خلوص بيش تري داشته باشيم. البته پاداش آن نيز فقط در روز قيامت نيست، بلكه در همين دنيا هم آثار با بركتي خواهد داشت. قرآن كه شفيع قيامت است، در همين دنيا هم انسان را هدايت مي كند، هر چند شفاعت آن در قيامت، به گونه اي ديگر است. پس بياييد از عبادات خود استفاده كنيم.



[ صفحه 91]




پاورقي

[1] شرح چهل حديث، همان.

[2] بحارالأنوار، ج 68، ص 221.

[3] نساء (4)، آيه ي 100.


بازگشت