فصل و وصل


خداوند براي برخي از افراد در هنگام عبادت به شكل اسما و صفات تجلي مي كند. اين كه اين امر چگونه صورت مي گيرد، در اين مقال نمي گنجد، اما همين اندازه بدانيم كه برخي افراد در عبادت، گويا از اين عالم مادي به طور كلي، بريده و به عالم بالا متصل مي شوند، به گونه اي كه هر مسأله اي در اين عالم براي آنان رخ دهد، متوجه نمي شوند.

براي درك بهتر مطلب، نمونه اي را ذكر مي كنم. نقل مي كنند مرحوم آيت الله كشميري رحمه الله گاه كه به عبادت مشغول مي شد و به سجده مي رفت، بسيار طول مي كشيد. آورده اند كه ايشان گاه سه روز در اين عالم نبود. ما البته اين مطالب را نمي فهميم و حضرت امام قدس سره نيز در شرح چهل حديث برخي از آن ها را بيان كرده اند. اما به راستي در اين نوع عبادات، اگر تمام عالم هم به اين افراد داده شود، حاضر نيستند لحظه اي از آن حالت جدا شوند. اين كه به بعضي از افراد اين گونه توجه مي شود، آن قدر پرجاذبه است كه به فرموده ي حضرت



[ صفحه 84]



امام قدس سره، اگر كسي تجليات افعالي خداوند را شهود نمايد، به حالت صعق درمي آيد و گويا حالت بي هوشي و بريدگي از اين عالم براي او حاصل مي شود. برخي در حالتي قرار مي گيرند كه تا دامنه ي قيامت نيز در همان حالت اند، گويا فقط مدهوش زيبايي هاي او هستند و از همه چيز بريده اند. ما نرسيده و نمي دانيم، اما حقيقتي است كه رخ داده است.

گفته مي شود اگر شخص عابد بفهمد و درك كند، به اين جا خواهد رسيد كه تمام هستي را از آن او بداند، از اين رو، اراده، خواست، عبادت و وجود ما همه از جانب خداوند است. وقتي شخص، خداوند را حاضر ديد، ديگر معصيت نمي كند، حتي فكر آن نيز برايش مطرح نمي شود، چه رسد به ارتكاب آن. چنان كه بسياري از افراد حتي در صورت حضور يك كودك، مرتكب گناه نمي شوند بنابراين، اگر خود را در محضر خدا بدانيم شايد حتي فكر گناه هم نكنيم. به فرموده ي حضرت امام قدس سره: «عالم محضر خداست».

نقل شده است كه شخصي از سادات از مشهد هديه اي (سجاده و رخت خواب) براي مرحوم شيخ حسنعلي اصفهاني رحمه الله آورد. ايشان فرمود: «رخت خواب را ببريد، ولي سجاده را به دليل سيادت تان مي پذيرم. من 25 سال است كه پهلويم به رخت خواب گذارده نشده است». در جاي ديگر نقل شده است كه ايشان در ماه مبارك



[ صفحه 85]



رمضان در حرم شريف رضوي هر شب يك بار قرآن را ختم مي كرد. اينها براي ما امكان پذير نيست. چرا كه حتي قرآن خواندن ما نيز با كسالت همراه است، در حالي كه انسان عاشق اين گونه نيست. عشق به خداوند، انسان را از دنيا جدا مي كند. البته پيشنهاد نمي كنيم كه اين كارهاي سنگين را همه انجام دهند، اما توصيه مي كنيم در همه جا به خداوند دل دهيد. ياد خداوند هيچ محدوديت زماني و مكاني ندارد. مسيحيت است كه عبادت را به زمان و مكان خاصي محدود مي كند.

انسان بايد توجه به خداوند را ملكه ي خود كند، كه البته آسان نيست. اما بدانيم بي توجهي به خداوند در هر حال، به ويژه نماز، در حقيقت، به معناي انكار خداوند و حقايق معنوي است. پس ياد خدا را فراموش نكنيم. انسان هنگام رفتن از اين دنيا همه چيز را از دست خواهد داد و تنها همين ياد خدا خواهد ماند. به هر اندازه كه در دل انسان جا بيفتد، باعث نجات خواهد بود.

(يا أيها الذين آمنوا اذكروا الله ذكرا كثيرا) [1] .

اي كساني كه ايمان آورده ايد، خدا را ياد كنيد، يادي بسيار.

مبادا ياد خداوند را فراموش كنيم. اگر انسان به اندازه ي يكي از



[ صفحه 86]



دوستانش هم خدا را دوست داشته باشد. آرام آرام خدا نيز او را دوست خواهد داشت. چنين انساني حتي بعد از مرگ نيز خدا را ياد مي كند و در نقطه مقابل آن، برخي كه اهل گناه و معصيت هستند، حتي به هنگام مرگ نيز آرزوي گناه دارند.


پاورقي

[1] احزاب (33)، آيه ي 41.


بازگشت