توجه به معاني الفاظ


اولين مرتبه ي حضور در عبادت به طور تفصيل اين گونه است كه انسان به معاني آن چه مي گويد، توجه داشته باشد. انسان بايد سعي كند پيش از خواندن دعاهاي ندبه، كميل و... مروري بر معاني آن ها داشته باشد. هم چنين معناي نماز را كاملا ياد بگيريد و هنگام نماز به معناي آن توجه كند. برخي افراد در نماز با ايما و اشاره، به اطرافيان خود دستوراتي مي دهند كه اين خود نشان دهنده ي اين است كه آن ها نه حضور قلب دارند و نه در نماز هستند.

حضرت امام قدس سره درباره ي حضور قلب تفصيلي مي فرمايد: «اين، به مرتبه ي كامله براي احدي ممكن نيست جز خلص اوليا و اهل معرفت، ولي بعض مراتب نازله ي آن ممكن است براي ديگران» [1] .

اين كه در نماز آمده است: (اياك نعبد و اياك نستعين)؛ [2] فقط تو را



[ صفحه 78]



مي پرستيم و فقط از تو ياري مي جوييم، دلالت دارد بر اين كه پرده ها و حجاب ها كنار رفته و خداوند را به طور حاضر خطاب مي كنيم. آيا هنگام قرائت اين آيه چنين حالتي برايمان پيش مي آيد؟ نقل مي كنند كه حضرت امام صادق عليه السلام هنگام خواندن قرآن در نماز، از خود بي خود شد. آن گاه كه به خود آمد، از ايشان پرسيدند، چه شد؟ فرمود: زماني كه پيوسته آيات قرآن را تكرار مي كردم، به حالتي رسيدم كه گويا آن آيات را به صورت مستقيم از خداوند مي شنيدم. [3] .

البته تكرار اين جمله در نماز مستحبي ايراد ندارد، چنان كه در نماز حضرت ولي عصر (عج) بايد صد مرتبه آن را تكرار كرد. اما چون ما معمولا نمازهاي خود را سريع مي خوانيم متأسفانه در تنظيم وقت خود براي واجبات و مستحبات مشكل پيدا مي كنيم؛ براي مثال فردي سؤال مي كرد، در شب جمعه دعاي كميل بهتر است يا درس خواندن! معلوم است او بين درس خواندن و دعا، تعارض مي بيند. در حالي كه براي حل اين مشكل بايد فرصت هايي را كه بيهوده مي گذرانده، كم كند تا هم به درس برسد و هم دعا. گاه شب نشيني ها و سخن هاي زايد با دوستان، همسايه، مغازه دار و... فرصت هاي بسياري را از انسان مي گيرد؛ يعني هم فرصت ديگران را گرفته ايم، هم فرصت خود را، و اين از مصاديق ظلم به خود و ديگران است.



[ صفحه 79]



مراد اين است كه بايد عبادت را به سوي حضور قلب سير داد.

البته پيدا كردن حضور قلب مشكل نيست. گاه بايد امري را آموخت، اما بعضي از امور نياز به آموزش ندارد. در جايي خواندم كه در يكي از مناطق وقتي جواني از دنيا مي رود، زن هايي را دعوت مي كنند كه با خودزني و گريه، مجلس عزا را گرم كنند! اين خانم ها حتما دوره ي اين كارها را ديده و آموخته اند، اما مادر آن جوان، هيچ گاه نياز به تعليم گريستن ندارد. چون توجه و حضور در او تجلي يافته است. همواره با او زندگي مي كند و نمي تواند آن را فراموش نمايد. اگر اين گونه جذب خداوند شديم و خدا ما را جذب كرد، ديگر نياز به آموختن نداريم. در اين صورت، انسان از خود بي خود مي شود و حتي اگر در حال كسب و كار باشد، باز به ياد خدا خواهد بود. از همين رو، گفته شده است: «جذبة من جذبات الرحمن خير من عبادة سبعين سنة؛ يك جذبه از جذبه هاي خدا از هفتاد سال عبادت بهتر است. [4] «و يا در جاي ديگر آمده است: «جذبة من جذبات الحق توازي عمل الثقلين؛ يك جذبه از جذبه هاي خدا با عمل جن و انس برابري مي كند.» [5] .

پس سعي كنيم اندكي به جملات نماز دل دهيم و توجه داشته باشيم كه چه مي گوييم و با چه كسي سخن مي گوييم؟ اگر خداوند



[ صفحه 80]



نعمت هايش را يك لحظه بگيرد، چه خواهيم كرد؟ آيا نبايد در برابر اين همه نعمت شكرگزاري كرد؟ آيا نبايد به خواست نعمت دهنده نيز توجه داشت؟ اگر اندكي دل را گرو بگذاريم، جذبه نيز حاصل مي شود.

حضرت امام قدس سره مي فرمايد: «اولين مرتبه ي حضور قلب تفصيلي توجه به معاني الفاظ است در مثال نماز و دعا». در حديثي از امام صادق عليه السلام نيز آمده است:

من صلي ركعتين يعلم ما يقول فيهما انصرف و ليس بينه و بين الله ذنب الا غفر له؛ [6] .

كسي كه دو ركعت نماز بخواند در صورتي كه بداند چه مي گويد، نمازش به پايان مي رسد، در حالي كه بين او و بين خداوند گناهي نيست، مگر آن كه آمرزيده شده است.

آري، كسي كه چنين نمازي بخواند، گويي پس از نماز از حضور خدا برگشته است و براي نماز بعدي مي خواهد دوباره به حضور خدا برسد، چنين كسي، ديگر گناهي نخواهد كرد: (ان الصلاة تنهي عن الفحشاء و المنكر) پس نماز، شروع خوبي براي سير الي الله است.



[ صفحه 81]




پاورقي

[1] شرح چهل حديث، ص 434.

[2] حمد (1)، آيه ي 5.

[3] بحارالأنوار، ج 47، ص 58.

[4] تفسير كبير، ج 29، ص 143؛.

[5] كشف الخفاء، ج 1، ص 332؛ مصباح الانس، ص 59؛ تفسير كبير، ج 4، ص 176.

[6] اصول كافي، ج 3، ص 266.


بازگشت