حكمت تعبد در دين


در فروع دين نمي توان عبادت ها را به دلخواه انجام داد، بلكه بايد به آن چه شارع مقدس گفته است، عمل كرد. نمونه هاي اين گونه اعمال، در دين كم نيست. مسأله ي تعبد در برابر خداوند، نكته ي مهمي است و بندگي انسان از همين جا شروع مي شود. انسان نمي تواند همه ي اسرار و فلسفه ي اعمال را بداند، بلكه وقتي از راه عقل، خداوند را پذيرفت و باور كرد كه اشتباه نمي كند و به گزاف سخن نمي گويد، بايد كوشش كند سخن او را از راه درست به دست آورد و اگر بدان دست يافت، ديگر در آن چون و چرا نكند و با تعبد بپذيرد.

بنابراين، از اين جهت كه عبادات مطلقا توقيفي از جانب حق است و احدي از پيش خود، حق تشريع ندارد، بحثي نيست. اما متأسفانه برخي از افراد عباداتي مي تراشند كه جنبه ي شرعي ندارد و پذيرفته نيست. اين گونه نيست كه براي خداوند مانند سلاطين و بزرگان، عرض ادب ها مختلف باشد؛ براي مثال مسأله ي تكتف (دست به سينه ايستادن) در نماز جايز نيست، حتي پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نيز از خود سخن نمي گويد:

(و ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي) [1] .

- پيامبر - از سر هوس سخن نمي گويد؛ اين سخن به جز وحي اي كه فرستاده مي شود، نيست.



[ صفحه 65]



نمازي كه او بيان مي كند، از سوي خداست و ما حق نداريم آن را تغيير دهيم و دست بسته به نماز بايستيم. از همين رو، فقهاي شيعه معتقدند كه اين گونه نماز خواندن، باطل است، چون بدعت و تشريع است. پس انسان بايد دقت كند و از طريق وحي و رسالت، كيفيت عبادت و عبوديت را بداند. اگر ندانستيم، بايد بگوييم: «نمي دانيم!» نه اين كه هر آن چه علم بدان نداشتيم، بگوييم: «وجود ندارد». برخي روشنفكران اين گونه مي انديشند كه هر چه ما نمي بينيم، پس وجود ندارد، مانند جن، ملائكه، و... اگر اين گونه باشد، تا چند سال پيش بسياري از سياره ها و ستاره ها ديده نمي شدند، آيا به واقع وجود هم نداشتند؟ بنابراين، تنها با درك حسي ناقص نمي توان معيار «بود» و «نبود» را تعيين كرد.


پاورقي

[1] نجم (53)، آيات 3 و 4.


بازگشت