مراتب حضور قلب در نماز


حضور قلب در نماز مراتبي دارد كه برخي از آن ها براي ما قابل دست رسي نيست.

حضرت امام قدس سره مي فرمايد: بايد توجه داشت نمازي كه انسان



[ صفحه 54]



مي خواند، در حقيقت، ثناي معبود در پيشگاه ربوبي اوست. هر عبادتي ثناي يكي از صفات الهي است، مگر نماز كه در آن خداوند به جميع صفات الهي ثنا مي شود. [1] هر كدام از عبادات يا ترك معاصي، جلوه اي از صفات الهي است؛ براي مثال غيبت حرام است، چون خداوند نيز دوست ندارد بنده اش رسوا شود. و اين تجلي صفت ستاريت خداوند است. در بعضي از عبادات نيز يكي از اوصاف الهي تجلي داده مي شود، ولي در نماز همه صفات متجلي مي شوند.

اين ويژگي كه انسان در مقابل معبود احساس كوچكي مي كند، در همه ي انسان ها وجود دارد. همگان احساس مي كنند كسي كه بيش ترين نعمت را به آن ها داده، شايسته ي ستايش بيش تري است؛ براي مثال اگر كسي براي ما هديه اي بياورد، يا مبلغي پول به ما بدهد و يا از ما دفاع كند، در برابر او تواضع مي كنيم و او را دوست مي داريم. حال بايد پرسيد كه در ميان كساني كه به ما خوبي كرده اند، چه كسي بيش ترين حق را براي تواضع و احترام دارد؟

در اسلام درباره ي رعايت حال همسايه بسيار سفارش شده است. انسان نبايد همسايه اش را آزار دهد، حتي اگر با خواندن قرآن باشد، نبايد به همسايه آزاري برسد. يكي از دوستان مي گفت: ما در نزديكي قبرستان منزل داريم و به هر زباني هم كه مي گوييم اين صداي بلندگو



[ صفحه 55]



و مجالس ختم ما را آزار مي دهد، كسي توجه نمي كند و دليل مي آورند كه يك بار بيش تر نيست. او مي گفت: تأثيري كه اين سر و صدا بر روي من گذاشته اين است كه اگر در جايي قرآن خوانده شود، اعصابم به هم مي ريزد.

شخصي به خدمت مرحوم آيت الله محمدتقي مجلسي رحمه الله، پدر علامه محمد باقر مجلسي رحمه الله صاحب بحارالأنوار رسيد و عرضه داشت: ما همسايه اي داريم كه بسيار ما را آزار مي دهد و شب ها صداي عياشي و موسيقي و تار و تنبورش بلند است و مزاحم ماست. وقتي هم اعتراض مي كنيم، مي گويد چهار ديواري اختياري است. چه كنيم؟ مرحوم مجلسي رحمه الله فرمود: بسيار خوب. شما يك شب آنان را به منزل خود دعوت كن، من نيز خواهم آمد. او هم از عياشان درخواست كرد كه يك شب بزمشان را در منزل او برپا كنند. شب موعود، قبل از همه مرحوم مجلسي رحمه الله آمد.

از جمله خصوصيات ايشان اين بود كه در عين حال كه بهترين و عالي ترين مرجع آن عصر بود، بهترين مبلغ نيز بود. اما برخي از ما طلاب اشتباه مي كنيم و تنها به درس خواندن اكتفا مي كنيم. حال آن كه «زكاة العلم نشره؛ [2] زكات علم، نشر آن است». زماني كه مرحوم مجلسي رحمه الله در نجف بود، در يكي از مكاشفات، حضرت امير عليه السلام به



[ صفحه 56]



ايشان فرمود: شما بايد به اصفهان برويد چرا كه بسياري از كارها بايد به دست شما انجام بشود. پس از اين مكاشفه، ايشان به ايران آمد. البته مكاشفات و ارتباطات ايشان، بسيار زياد بود و گويا كارهاي شان با ره نمودهاي مستقيم ائمه ي اطهار عليهم السلام صورت مي پذيرفته است.

به هر حال، پس از ورود مرحوم مجلسي رحمه الله به آن مهماني، عياشان نيز آمدند. همه تعجب كردند كه آقاي مجلسي رحمه الله در اين جا چه مي كند؟ از حضور علامه بسيار ناراحت بودند و دوست داشتند كه ايشان برود تا آن ها راحت تر كار خود را انجام دهند. حيا، صفت بسيار خوبي است. بعضي ها اگر اهل معصيت هم هستند، ملاحظه ي متدينان را مي كنند. در همين زمان، شخصي كه رئيس اين بزم بود از مرحوم مجلسي رحمه الله پرسيد: شما اين جا چه مي كنيد؟ ايشان فرمود: ما دعوت شده ايم. آن گاه مرحوم مجلسي رحمه الله فرمود: من قبل از صحبت هاي شما سؤالي دارم. شما عياران و كساني كه دم از مردانگي مي زنيد، به راستي چه خصوصيت بارزي داريد؟ آن شخصي گفت: ما اگر نمك بخوريم، نمكدان را نمي شكنيم. مرحوم مجلسي رحمه الله فرمود: چرا دروغ مي گوييد؟ پاسخ داد: نه، ما ادعاي دروغ در كار خود نداريم. اگر شما يك مورد به ما نشان داديد، من سبيل هاي خودم را مي تراشم. مرحوم مجلسي رحمه الله فرمود: همين ادعاي شما دروغ است. چه كسي بيش تر از همه به شما نمك داده



[ صفحه 57]



است؟ واقعا كسي را جز خدا مي شناسيد كه بيش از ديگران به شما نان و نمك داده باشد؟ خانه، زن، مال، سلامتي، هنر، عقل، و هر چه داريد، از آن اوست. آيا چيزي داريد كه ادعا كنيد از آن او نيست. آن شخص گفت: خير، خدا بيش ترين حق را به گردن ما دارد. مرحوم مجلسي رحمه الله فرمود: آيا حقش را ادا كرده ايد و نمكدانش را نشكسته ايد؟ آن مرد نتوانست پاسخي به مرحوم مجلسي رحمه الله بدهد و همراه دوستانش آن جا را ترك كرد. صاحب خانه بيش تر ناراحت شد و گفت: آقاي مجلسي، شما كار ما را مشكل تر كرديد. اينها فردا ما را بيش تر اذيت خواهند كرد و ديگر امنيت نخواهيم داشت. آقاي مجلسي رحمه الله فرمود: نترس، اگر اين كار را كرديم، براي خدا كرديم و جاي دوري نمي رود. خدا خودش كارها را درست مي كند.

سحرگاه فردا، در خانه ي مرحوم مجلسي رحمه الله را زدند. وقتي در را باز كرد، ديد همان شخص ديروزي است. به دست و پاي ايشان افتاد و گفت: آمدم بگويم شما راست گفته ايد، من خيلي نمك خوردم و نمكدان شكستم ولي تا به حال متوجه نبودم. من توبه مي كنم. آيا مي توانيد در بزم جديد ما نيز شركت كنيد؟

آيا تاكنون به نعمت هايي كه خداوند به ما داده است، توجه داشته ايم. اگر خداي ناكرده به ما بگويند قلب شما ناراحتي پيدا كرده و يا گلبول هاي سفيد خون شما بيش از اندازه شده و علامت سرطان



[ صفحه 58]



است، چه مي كنيم؟ آيا جز در خانه ي خدا جاي ديگري مي رويم؟ آيا فقط آن موقع بايد به ياد خدا بيفتيم و اذعان كنيم كه امور همه چيز به دست اوست؟ آيا اين خلاف مروت و مردانگي نيست؟ او كه به ما محتاج نيست. پس اين غفلت ها و كفران نعمت ها ظلم به خود ماست. فطرت ما مي گويد كه اگر كسي به ما لطف كرد، بايد مردانگي كنيم و نمكدان را نشكنيم. هر كس در هر مقامي باشد، مرهون خداست و هيچ كس بيش از او بر انسان حق ندارد. اگر انسان ها از باطن ما خبر داشتند، ما را رها مي كردند. بنابراين، عزت و آبروي ما، از آن اوست. لطف اوست كه كار بد ما را مي پوشاند و كار نيك ما را نشر مي دهد. آيا سزاوار است چنين خدايي را معصيت كنيم؟

از ميان اعمال عبادي، تنها نماز است كه ثناي كامل ذات احديت را شامل است و ديگر عبادات، كيفيت آن ثنا را آن گونه كه بايد، ادا نمي كنند. و از اين رو، به ما امر شده است كه اين نماز را پنج بار در شبانه روز بخوانيم.


پاورقي

[1] ر.ك: شرح چهل حديث، ص 433.

[2] غررالحكم و دررالكلم، ص 44.


بازگشت