محيط بي آلايش


اگر چيزي را باعث حواس پرتي مي دانيم، بايد آن را حذف كنيم؛



[ صفحه 35]



براي مثال وقتي به نماز مي ايستيم، جلوي پنجره نباشيم. برخي ديگر راديو را روشن مي كنند تا اخبار را بشنوند، در همان حالت، تكبير نماز را هم مي گويند! برخي ديگر روبه روي تلويزيون به نماز مي ايستند و... به طور كلي، هر آن چه مزاحم نماز باشد، مكروه است، مانند عكس و آن چه ديوار را با آن تزيين مي كنند. محل نماز بايستي مزين نباشد تا انسان را دچار حواس پرتي نكند. اگر اين گونه انسان به نماز بايستد فراغت قلب پيدا مي كند.

به ياد دارم در دوران نوجواني، زماني كفش نو خريده بودم وقتي هنگام غروب براي نماز به مسجدي رفتم، كفش خود را داخل جا كفشي گذاشتم. همين كه تكبير را گفتم، فكرم متوجه كفش ها شد كه مبادا كسي آن ها را بردارد. چند كلامي كه خواندم، با خود گفتم اين طور نمي شود نماز خواند. نيت فرادا كردم و نماز را به پايان رساندم. رفتم كفش ها را آوردم، مقابل خود قرار دادم و نماز را شروع كردم، ولي بدتر شد. هر چه خواستم حضور قلب داشته باشم، باز هم چشمم به اين كفش مي افتاد.

بايد هر آن چه را مزاحم نماز است، حذف كرد؛ براي مثال در رساله هاي عمليه آمده كه مكروه است اگر كسي به دست شويي نياز دارد، در آن حال به نماز بايستد و يا براي مثال اگر فردي، از ما طلبكار است و پول خود را مي خواهد، بهتر است اول طلب او را بدهيم و



[ صفحه 36]



بعد با راحتي نماز بخوانيم. در كل، بايد تصميم بگيريم كه در اين چند دقيقه وقت نماز براي خود كاري درست نكنيم.

آيا به راستي نماز به اندازه ي كارهاي ديگر داراي اهميت نيست كه در وقت نماز هم مي خوانيم به كارهاي ديگر برسيم؟ آيا نماز مهم تر از كارهاي روزمره نيست؟


بازگشت