شكايت از پيشنماز


كسي كه به ديدار پيامبر آمده بود، پيرمردي ضعيف و ناتوان بود. او يكي از نمازگزاران مسجدهاي شهر مدينه بود كه براي شكايت از پيشنماز مسجد به نزد پيامبر آمده بود. پيامبر با مهرباني دست لرزان او را در دستهاي خود گرفت و با دقت آماده شنيدن حرفهاي او شد. پيرمرد كه صدايش از ناراحتي مي لرزيد گفت:

- يا رسول الله من از معاذ بن جبل شكايت دارم.او سوره هاي بزرگ قرآن رامي خواند، و من هنگام نماز جماعت، خيلي در رنج و ناراحتي قرار مي گيرم. من دوست دارم نماز را به جماعت بخوانم اما اقتدا كردن به او برايم بسيار مشكل است.

پيامبر كه تا آن لحظه با چهره اي متبسّم به پيرمرد خيره شده بود، پس از شنيدن حرفهاي پيرمرد، سيماي مهربانش افسرده و نگران شد. رو به يارانش كرد و فرمود:

هر كدام از شما كه پيشنماز مردم مي شويد بايد سوره هاي كوچك را بخوانيد!

در نماز جماعت همه نوع افراد وجود دارند. در ميان آنها كساني هستند كه ضعيف و ناتوان و يا بيمارند.پيشنماز بايد همواره مراعات حال چنين افرادي را بكند. [1] .


پاورقي

[1] يك كهكشان اشك ص 94 - 93 به نقل از داستانهايي از زندگي پيامبر ما ص 109.


بازگشت