شيوه ي برخورد دين با افراد گريزان از مسجد


يك مسلمان به طور طبيعي و فطري بايد مسجد را دوست داشته باشد و از سر شوق و رغبت در آن حضور يابد. اين سخن قرآن است كه مي فرمايد:

«مؤمنان، خداوند را بيش از هر كس و هر چيز ديگري دوست مي دارند.» [1] .

مؤمن همان گونه كه خداوند را دوست دارد به خانه ي او هم كه مسجد است عشق مي ورزد. چوب و سنگ و بناي مسجد در ديدگان مؤمن جلوه اي ديگر دارد. او به مسجد مهر مي ورزد و هرگز با چشم مكاني عادي به آن نمي نگرد. پيشوايان دين با راهنمايي هاي خود كوشيده اند تا اين ميل و كشش فطري را در انسان ها هر چه قوي تر و پرفروغ تر نمايند. بر پايه ي حديثي از پيامبر صلي الله عليه و آله، دلداده ي مسجد، در عرصه ي قيامت سايه نشين عرش خداست. [2] در اين حديث، سخن از رفت و آمد به مسجد نيست؛ سخن از اشتياق به مسجد و مهر ورزيدن به آن است.

در روايتي ديگر از امام سجاد عليه السلام رفت و آمد مؤمنان به مسجد به پرواز عقاب ها به آشيانه هاي خود تشبيه شده است. [3] اين بدان معناست كه حضور در مسجد پاسخ گفتن به يك نياز فطري و طبيعي است. در حديث ديگري از پيامبر صلي الله عليه و آله آمده است:

«هر كس خداوند را دوست دارد، بايد مرا هم دوست داشته باشد. هر كس به من محبت مي روزد بايد به عترت و خاندانم نيز محبت بورزد. من در ميان شما دو چيز گرانقدر گذاشته ام: كتاب خدا و خاندانم؛ هر كس دوستدار خاندانم هست، بايد دوستدار قرآن نيز باشد و دوستدار قرآن بايد به مساجد نيز مهر بورزد؛ چه مسجد، محضر خاص خدا و بنايي است كه خداوند خود به بزرگداشت آن فرمان



[ صفحه 36]



داده و آن را مبارك و ميمون گردانيده است...» [4] .

اين گفتار پيامبر صلي الله عليه و آله راز محبت ورزيدن مؤمنان به مسجد را نيكو بيان نموده است. در حقيقت عشق به مسجد از عشق به صاحب آن سرچشمه مي گيرد. از همين رو خداوند متعال در حديث معراج به پيامبر خويش مي فرمايد:

«اي احمد! هر كس ادعاي دوستي مرا كرد، حقيقتا دوستدار من نيست؛ جز آن كه مسجد را خانه ي خود قرار دهد». [5] .

مسجد را خانه ي خود قرار دادن يعني با مسجد انس و الفت داشتن و پيوسته در آن حضور يافتن.

در سايه ي پيدايش رابطه ي محبت آميز ميان مؤمن و مسجد، اين تنها مؤمن نيست كه به مسجد عشق مي ورزد؛ بلكه مسجد به ظاهر بي جان نيز با همدم و همنشين خود ابراز دوستي مي كند. در فراق او اندوهگين مي شود و حضور او را مي طلبد. آنگاه كه مؤمن پس از مدتي غيبت، ديگر بار در مسجد حضور مي يابد، مسجد در شوق وصال او سراپا غرق در سرور و شادماني مي شود؛ آن سان كه چشم به راهي از بازگشت عزيز سفر كرده ي خود، شادمان و مسرور شود. [6] .

رابطه ي فطري و طبيعي ميان مؤمن و مسجد، اين گونه است. اين گرايش فطري، گاه در انسان كم رنگ مي شود؛ همان گونه كه بسياري ديگر از تمايلات و كشش هاي فطري، گاه در اثر عوامل مختلف در انسان دچار ضعف و سستي مي شود. پيشوايان دين كه نگران سعادت واقعي انسانند، در كنار بيان ثواب ها و پاداش هاي حضور در مسجد در مواردي نيز افراد گريزان از مسجد را بيم داده اند. در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله گروهي از مردم نسبت به حضور در مسجد كوتاهي مي كردند. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود:



[ صفحه 37]



«نزديك است دستور دهيم خانه هاي چنين افرادي را بسوزانند.» [7] .

همچنين از امام صادق عليه السلام نقل شده كه:

«به اميرالمؤمنين عليه السلام خبر رسيد كه گروهي براي نماز در مسجد حاضر نمي شوند. علي عليه السلام در اين باره فرمود: گروهي براي نماز جماعت در مسجد حاضر نمي شوند. اينان حق ندارند با ما هم غذا شوند و طرف شور و مشورت قرار گيرند و يا رابطه ازدواج با ما داشته باشند. همان گونه كه حق استفاده از بيت المال مسلمانان را نيز ندارند؛ جز آن كه در نماز جماعت ما حضور يابند. اگر آنان از اين شيوه ي ناپسند دست برندارند، نزديك است دستور دهم خانه هاي آنان را بسوزانند. آنگاه امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمانان از هم غذا شدن و ازدواج با چنين كساني خودداري كردند تا اين كه در نماز جماعت مسلمانان شركت نمودند.» [8] .

اين گونه سخنان، تهديدي است در كنار آن همه بشارت هاي فروان. سخناني است برخاسته از دلسوزي و عطوفت آنها نسبت به انسان ها؛ تا شايد افراد گريزان از مسجد شيوه ي نادرست خود را رها كنند و با حضور در مسجد به فضيلت هاي ارزشمند آن دست يابند.

گفتني است اين گونه سخنان نيز هرگز از محدوده ي تهديد فراتر نرفته است. پيشوايان دين هيچ گاه خانه ي كسي را كه از حضور در مسجد و نماز جماعت خودداري كرده، نسوزانده اند. بلي مسلمانان به فرمان اميرالمؤمنين عليه السلام افراد گريزان از مسجد را نوعي تحريم اجتماعي كرده اند تا شايد آنان از شيوه ي ناپسند خويش دست بردارند.

بنابراين با استناد به چنين احاديثي نمي توان مردم را به حضور در مسجد و نماز جماعت مجبور كرد. اصل آن است كه مردم خود به مسجد و امام جماعت عشق



[ صفحه 38]



بورزند و از سر شوق و رغبت در خانه ي خدا حضور يابند.

در سخنان پيامبر و اهل بيت او عليهم السلام، امام جماعتي كه نماز گزاران، اقتدا كردن به او را خوش ندارند و با اين حال، او خود را امام مردم قرار مي دهد در شمار كساني همچون پيشواي ستمگر قرار گرفته است. [9] فقيهان نيز با استناد به همين روايات، امامت چنين امامي را - حتي اگر عادل باشد - مكروه دانسته اند.

از اين رو، سمت و سوي تبليغات ديني بايد ايجاد شور و شوق قلبي هر چه بيشتر در مردم نسبت به مسجد باشد.


پاورقي

[1] و الذين آمنوا اشد حبا لله (بقره: 165).

[2] محمد بن حسن عاملي، وسايل الشيعه، ج 3، ص 482، باب 3 از ابواب احكام المساجد، روايت 4.

[3] ميرزا حسين نوري، مستدرك الوسايل، ج 3، ص 361، باب 3 از ابواب احكام المساجد، روايت 14.

[4] همان، ج 3، ص 355، باب 1 از ابواب احكام المساجد، روايت 2.

[5] حسن بن محمد ديلمي، ارشاد القلوب، ج 1، ص 205، اعلمي، بيروت، چاپ چهارم، 1398، ه.ق.

[6] محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 83، ص 380، باب فضل المساجد، شماره ي 48.

[7] محمد بن حسن عاملي، وسايل الشيعه، ج 3، ص 478، باب 2 از ابواب احكام المساجد، روايت 2.

[8] همان، ج 3، ص 479 - 480، روايت 9.

[9] همان، ج 5، ص 417، باب 27 از ابواب صلاة الجماعة، روايات 1 - 6.


بازگشت