جايزه براي اولين نماز


دانش آموزي نوشته است: اولين نماز من بود، من و مادرم وضو گرفتيم و من چادر گل گلي خودم را سر كردم، مادرم هم چادرش را سر كرد. جانماز را پهن كرديم و شروع به نماز خواندن نموديم. در ركعت چهارم مادرم نمازش را تمام كرد، ولي من هنوز تمام نكرده بودم. مادرم تعجب كرد كه چرا من تمام نكرده ام، چون نمازمان را با هم



[ صفحه 159]



شروع كرده بوديم وقتي كه تشهد تمام شد به مادر گفتم: مادر بعد از تشهد چه بگويم؟

مادرم خنديد و گفت: محدثه چرا وسط نماز حرف زدي؟ مگر نمي داني اگر وسط نماز حرف بزني نمازت باطل مي شود؟ من هم با مادرم همراه شدم و شروع به خنديدن كردم. بعد مادرم گفت: محدثه پاشو نمازت را بخوان. من هم به حرف مادرم گوش دادم و نماز خواندم. وقتي كه نماز تمام شد زنگ خانه به صدا درآمد. مادرم در را باز كرد، پدرم بود. وقتي كه پدرم آمد مادرم به او گفت: محدثه امروز اولين نماز خود را به طور صحيح خواند. اتفاقا پدرم آن روز براي من و برادرم جايزه اي خريده بود. پدرم مرا بوسيد و گفت: آفرين دختر گلم! و بعد آن جايزه را از كيفش درآورد و به من داد. اين بود خاطره اي از اولين نماز من. [1] .






پاورقي

[1] اولين نمازي كه خوانده ام، خاطره ي محدثه ي رجبي از تهران، ص 41 و 42.


بازگشت