چادر و سجاده نماز


دانش آموزي نوشته است: من اولين بار، در روز جشن تكليف نماز خواندم. آن روز معلم قرآن ما، كساني را كه درس قرآن آنها خوب بود، براي برگزاري نماز مغرب صدا كرد كه من نيز جزو آنها بودم. ولي من نه چادر نماز داشتم و نه سجاده. به همين دليل از يكي از دوستانم چادر و سجاده اش را قرض گرفتم تا نماز را برگزار كنم. و بعد چادر را به او پس بدهم. يكي از بچه ها كه فكر كرده بود من چادر و سجاده را با زور از دوستم گرفته ام به من گفت كه نمازم باطل است. من خيلي ناراحت شدم، طوري كه تا خانه گريه كردم. فرداي آن روز، براي آن كه بفهمم حرف دوستم درست بوده يا نه از معلمم سؤال كردم و او گفت: اگر با اجازه ي دوستت چادر و سجاده اش را از او گرفته باشي نمازت قبول است، ولي اگر چادر نماز و سجاده اش را با زور از او گرفته باشي نمازت باطل است و تو دختر عزيزم حتما اين كار را نكرده اي و نمازت هم ان شاء الله قبول است. [1] .


پاورقي

[1] اولين نمازي كه خوانده ام، خاطره ي كتايون كارگر از اروميه، ص 56.


بازگشت