اثر دعا در تغيير سرنوشت
از سوي خداوند به يكي از پيامبران به نام حزقيل [1] الهام شد كه به
[ صفحه 93]
فلان حاكم بگو: پس از مدت اندكي، مي ميري.
حزقيل پيام خداوند را به او ابلاغ كرد. حاكم سخت وحشت زده شد. روي تختش به دعا و راز و نياز پرداخت و به قدري در دعا متوجه خداوند بود كه ضعف بر او عارض شد و از روي تخت به زمين افتاد، و در دعايش مي گفت: «يا رب اخرني حتي يشب طفلي و اقضي امري؛ پروردگارا! به من آن قدر مهلت بده كه كودكم بزرگ شود و زندگي خود را سامان دهم».
خداوند دعاي او را به استجابت رساند، و به حزقيل وحي كرد: برو به حاكم بگو مرگ تو را تا پانزده سال تأخير انداختم.
حزقيل عرض كرد: «اي خداي من! مي داني كه من هرگز دروغ نگفته ام».
به او وحي شد: «تو بنده ي مأمور هستي، برو و اين پيام مرا به او ابلاغ كن». [2] .
پاورقي
[1] حزقيل سومين خليفه بعد از موسي عليه السلام در بني اسرائيل بود كه اولين خليفه «يوشع بن نون» بود و دومي «كالب بن يوفنا» بود.
[2] بحارالانوار، ج 4، ص 112.