دعاي بعد از ركوع وتر


پس هرگاه كه از قنوت فارغ شدي به ركوع رو و چون سر از ركوع برداري، بگوي:

«هذا مقام من حسناته نعمة منك، و سيئاته بعمله، و ذنبه عظيم، و شكره قليل. الهي طموح الآمال قد خابت الا لديك، و معاكف الهمم قد



[ صفحه 155]



تقطعت الا عليك، و مذاهب العقول قد سمت الا اليك، فاليك الرجاء، و اليك الملتجي، يا اكرم مقصود و يا اجود مسؤول، هربت اليك بنفسي يا ملجأ الهاربين بأثقال الذنوب احملها علي ظهري، و ما اجد لي اليك شافعا سوي معرفتي بانك اقرب من رجاه الطالبون، و لجأ اليه المضطرون، و امل ما لديه الراغبون.»

اينجا جايگاه كسي است كه نيكي هايش نعمتي از سوي توست، و گناهانش مربوط به كردار اوست، و گناهش بزرگ و سپاسش اندك است. خداي من آرزوهاي بلند و بزرگ به هدف نرسد جز به درگاه تو، و همتهاي برپا در درگاه هر كس بريده است جز در پيشگاه تو، و راه هاي خردها باز و بلند است جز به سوي تو، پس اميدها به تو و پناه آوريها به سوي توست اي گرامي ترين مقصودها اي بخشنده ترين درخواست شدگان، با پاي خود به سوي تو گريختم با بار گناهاني كه به دوشم مي كشم و واسطه اي به درگاهت ندارم به جز شناختم به اينكه تو نزديكترين كساني هستند كه طالبان بدو اميد دارند و درماندگان بدو پناهنده مي شوند و راغبان آرزوي نعمتهايش دارند.

«يا من فتق العقول بمعرفته، و اطلق الالسن بحمده، و جعل ما امتن به علي عباده كفاء لتأدية حقه صل علي محمد و آله و لا تجعل للهموم علي عقلي سبيلا و لا للباطل علي عمل دليلا برحمتك يا ارحم الراحمين.»

اي آنكه خردها به شناخت خويش بشكافته اي، و زبانها به ستايشت بگشوده اي، و آنچه را كه بر بندگانت منت نهاده اي (از قبيل عبادات) همپاي اداي حق خويش ساخته اي، بر محمد و آل او درود فرست،



[ صفحه 156]



و براي اندوه ها راهي عليه خردم، و براي باطل رهنمايي علليه كردارم قرار مده، به رحمتت اي مهربانترين مهربانان.

بعد از آن به سجود رو، و بعد از اكمال سجدتين، تشهد بخوان و بعد از سلام، تسبيح فاطمه ي زهرا (س) به جا آر. پس بخوان اين دعا را كه مشهور و معروف است به دعاي حزين:

«اناجيك يا موجود في كل مكان لعلك تسمع ندائي، فقد عظم جرمي و قل حيائي، مولاي، يا مولاي اي الاهوال اتذكر، و ايها انسي، و لو لم يكن الا الموت لكفي، كيف و ما بعد الموت اعظم و ادهي.»

با تو راز گويم اي كه در هر جا موجودي شايد كه آوايم بشنوي كه جرمم بزرگ و حيايم اندك گشته. مولايم،اي مولايم، كدام يك از هراسهاي خود را ياد كنم، و كدام را به فراموشي سپارم، و اگر جز مرگ چيزي نبود، همان براي هراس بس بود، چگونه (صبر كنم و نهراسم) و حال آنكه آنچه پس از مرگ در سر راه خواهد بود، بزرگتر و مصيبت بارتر است.

«مولاي يا مولاي! حتي متي و الي متي اقول لك العتبي، مرة بعد اخري، ثم لا تجد عندي صدقا و لا وفاء، فيا غوثاه، ثم واغوثاه، بك يا الله من هوي قد غلبني، و من عدو قد استكلب علي، و من دنيا قد تزينت لي، و من نفس امارة بالسوء الا ما رحم ربي.»

مولايم، اي مولايم! تا كي و تا چه وقت بارها و بارها به تو عرض كنم كه حق مؤاخذه و كيفر از آن توست، سپس صدق و وفايي از من بر



[ صفحه 157]



اين گفتار نيابي! فرياد، فرياد، اي خدا از هواي نفسي كه بر من چيره شده، و از دشمني كه سگ وار بر من يورش آورده، و از دنيايي كه خود را برايم آرايش نموده، و از نفسي كه هماره به زشتي فرمان دهد مگر كسي را كه پروردگارم رحم كرده باشد.

«مولاي يا مولاي! ان كنت رحمت مثلي فارحمني، و ان كنت قبلت مثلي فاقبلني، يا قابل السحرة اقبلني، يا من لم ازل اتعرف منه الحسني، يا من يغذيني بالنعم صباحا و مساء، ارحمني يوم آتيك فردا، شاخصا اليك بصري، مقلدا عملي، قد تبرأ جميع الخلائق مني، نعم ابي و امي و من كان له كدي و سعيي، فان لم ترحمني فمن يرحم في القبر وحشتي، و من ينطق لساني اذا خلوت بعملي و سالتني عما انت اعلم به مني؟ فان قلت: فاين المهرب من عدلك، و ان قلت: لم افعل، قلت: الم اكن الشاهد عليك؟»

مولايم، مولايم! اگر بناست همانند مرا رحمت كني پس مرا رحمت كن، و اگر همچون مني را مي پذيري پس مرا بپذير، اي كه آن ساحران (زمان موسي (ع) را پذيرفتي، مرا بپذير، اي كه پيوسته نيكي از تو مي بينم، اي كه صبح و شام از نعمتهاي خويش غذايم مي دهي، بر من رحم آور، در آن روزي كه يكه و تنها در پيشگاهت آيم و چشمم به تو دوخته و كردارم بر گردنم آويخته است در حالي كه تمامي خلق از من بيزاري جسته اند، آري هم پدر و مادرم و هم آنان كه رنج و كوشش را در راهشان به كار برده ام، پس اگر تو به من رحم نياوري، پس چه كس به وحشتم در قبر ترحم مي كند؟ و چه كس زبانم را گويا سازد، آنگاه



[ صفحه 158]



كه با كردارم تنها مانم و از من بپرسي آنچه را كه خود بدان داناتري؟ پس اگر پاسخ مثبت دهم، كو راه گريز از عدل تو؟ و اگر گويم نكرده ام گويي مگر من گواه بر تو نبوده ام؟!

«فعفوك يا مولاي قبل ان تلبس الابدان سرابيل القطران، عفوك، عفوك يا مولاي قبل ان تغل الايدي الي الاعناق، يا ارحم الراحمين و خير الغافرين.»

آمرزش، آمرزش، اي مولاي من! پيش از آنكه در آتش دوزخ لباس از روغني چسبنده و سوزنده بر تنم كنند، آمرزش، آمرزش اي مولاي من، پيش از آنكه دستها بر گردنها غل و زنجير شود، اي مهربانترين مهربانان و اي بهترين آمرزندگان.

و بعد از آنكه از خواندن دعا فارغ شدي، سجده كن و بگوي در آن:

«اللهم صل علي محمد و آله، و ارحم ذلي بين يديك، و تضرعي اليك، و وحشتي من الناس، و انسي بك يا كريم، يا كائنا قبل كل شي ء، يا مكون كل شي ء، و يا كائنا بعد كل شي ء، لا تفضحني فانك بي عالم، ولا تعذبني فانك علي قادر.»

خداوندا! بر محمد و آل محمد درود فرست و به اين زبوني من در پيشگاهت و زاريم به سويت و وحشتم از مردم و انسم به تو رحم آور، اي كريم، اي كه پيش از هر چيز بوده اي، اي هستي دهنده ي همه چيز، اي كه پس از هر چيز خواهي بود، رسوايم مساز كه تو از حالم با خبر، و عذابم مده كه تو بر من قادري.



[ صفحه 159]



«اللهم اني اعوذ بك من كرب الموت و من سوء المرجع في القبر و من الندامة يوم القيامة، اسألك عيثة هيئة، و ميتة سوية، و منقلبا كريما، غير مخز و لا فاضح. اللهم مغفرتك اوسع من ذنوبي و رحمتك ارجي عندي من عملي، فصل علي محمد و آل محمد، و اغفرلي يا حيا لا يموت.»

خداوندا! از درد و رنج مرگ و از بد بازگشتن در گور و از پشيماني در روز قيامت به تو پناه مي آورم. زندگانيي گوارا و مرگي پس از آمادگي براي آن و بازگشتي كريمانه بي آنكه خوارساز و رسوا كننده باشد از تو مي خواهم. خداوندا! آمرزشت از گناهانم وسيع تر، و رحمتت از عملم به نزد من بيشتر مورد اميد است، پس بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا بيامرز، اي زنده اي كه مرگ نداري! [1] .

بكوشيد پرونده ي گذشته را به ياد آورده و مواقف قيامت را نظر كنيد تا اشك از ديدگانتان جاري شود كه اين اشك نزد حق، قيمتي بس عظيم دارد.


پاورقي

[1] مفتاح الفلاح، ص 361 - 404.


بازگشت