اذان، در قرآن و حديث


در قرآن، واژه ي «أذان» و برگرفته هاي ماده ي «أذن»، در همان معناي لغوي استعمال شده اند، مانند:

(و أذن من الله و رسوله الي الناس يوم الحج الأكبر. [1] .

و [اين،] اعلامي از جانب خدا و پيامبر او به مردم در روز حج اكبر است...).

(ثم أذن مؤذن أيتها العير انكم لسارقون. [2] .

سپس بانگ زننده اي، بانگ زد كه: «اي كاروانيان! شما سارق هستيد).

(فأذن مؤذن بينهم أن لعنة الله علي الظالمين. [3] .

و بانگ زننده اي از ميانشان بانگ زد كه: «لعنت خدا بر ستمگران باد!»).

نكته ي قابل توجه، اين كه: در قرآن، واژه ي «اذان» در معناي مصطلح آن، يعني اذكار ويژه اي كه در اسلام براي اعلام وقت نماز تشريع شده است، به كار نرفته است و تنها يك بار، با جمله ي (اذا نودي للصلوة؛ [4] هرگاه براي نماز ندا داده شد) به اين معنا اشاره شده است. به عكس، در احاديث اسلامي - براساس جستجويي كه به طور اجمالي انجام گرفت - كلمه ي «اذان»، تنها در معناي مصطلح آن، كاربرد دارد؛ معنايي كه هم اكنون موضوع تحقيق و بررسي است.

اينك، اشاره اي كوتاه به آنچه در فصل هاي آينده خواهد آمد:


پاورقي

[1] توبه: آيه ي 3.

شيخ طوسي در ذيل اين آيه ي كريم مي گويد: به گفته ي ابوزيد و زجاج و جبايي، «اذان» به معناي اعلام كردن است. مي گويي: «آذنني فلان، فأذنت» يعني مرا آگاهانيد و من آگاه شدم. بعضي گفته اند: معناي آن، بانگ و ندايي است كه با گوش شنيده مي شود (التبيان: ج 5 ص 199).

[2] يوسف: آيه ي 70.

[3] اعراف: آيه ي 44.

[4] جمعه: آيه ي 9.


بازگشت