ركوع


(2) اللهم لك ركعت

(2) بار خدايا، از براي تو ركوع كردم.

(3) و لك خشعت

(3) و براي تو فروتني نمودم.

(4) و لك اسلمت

(4) و تو را منقاد و فرمانبردار شدم.

(5) و بك آمنت

(5) و به تو ايمان آوردم.

(6) و عليك توكلت

(6) و بر تو توكل كردم، يعني: كارهاي خود را به تو واگذاشتم.

(7) و انت ربي

(7) و توئي پروردگار من.

(8) خشع لك

(8) افتادگي كرد براي تو:

(9) سمعي

(9) گوش من،

(10) و بصري

(10) و چشم من،

(11) و شعري

(11) و موي من،

(12) و بشري

(12) و پوست تن من،



[ صفحه 50]



(13) و لحمي

(13) و گوشت من،

(14) و دمي

(14) و خون من،

(15) و مخي

(15) و مغز استخوان من،

(16) و عصبي

(16) و پي من،

(17) و عظامي

(17) و استخوان هاي من،

(18) و ما اقلته قدماي

(18) و آنچه برداشته آن را قدم هاي من،

(19) غير مستنكف

(19) در حالتي كه نيستم از پرستش تو شرم آور و نه به ننگ اندر،

(20) و لا مستكبر

(20) و نه گردنكش،

(21) و لا مستحسر

(21) و نه از اين بابت تعبناك و خسته و ناخشنود.

(22) سبحان ربي العظيم

(22) پاك و پاكيزه مي دانم و منزه و مقدس مي شناسم، پروردگار بزرگ خود را، از هرچه جناب عظمت و رفعت او را، روا نباشد و جلال كبريا و جبروت وي را نسزد و نشايد،

(23) و بحمده

(23) در حالتي كه مشغولم به ستايش او كه مرا توفيق عبادت خود داد تا تنزيه او كنم و تقديس او به جاي آرم.

(24) سمع الله لمن حمده

(24) خداي شنود و اجابت نمود و جزاي خير داد آن را كه به صدق، وي را عبادت كرد و بستود.

(25) و الحمدلله رب العالمين

(25) و همه ثناها و ستايش ها، خداي راست كه پروردگار جهانيان است.

(26) اهل الكبرياء و العظمة

(26) اوست صاحب سروري صوري و مالك



[ صفحه 51]



برتري معنوي.

(27) و الجود و الجبروت

(27) و داراي بخشش و فرمانروائي بر همه خلائق، به قدرت محض و غلبه كامل.

1- مستحب است كه قبل از ركوع، تكبير گويد - در حال قيام - (يعني ايستاده) و پس از خم شدن (مرد) بايد دستها را بر زانوها گذارد و (زن) بالاتر از زانو، چنان كه دست راست بر زانوي راست و دست چپ بر زانوي چپ نهد و دست ها را بر پهلوها بچسباند و زانوها را پس برد، و پيش نيارد و انگشتان را از هم دور كند و پشت را، راست بدارد، به نوعي كه اگر قطره آبي بر آن ريخته شود، بر جاي ماند و گردن را موازي پشت كند و به پيش نيافكند و نظر بر بين قدمين اندازد و قبل از تسبيح بگويد: (به متن از رديف 2 به بعد رجوع شود)



21- نپيچم سر ز فرمانت به تيغم گر زني هر دم

مرا جان بهر آن بايد كه قربان رهت گردم



يكي از حضرت اميرالمؤمنين، علي عليه السلام پرسيد كه قصد از راست نگاه داشتن گردن در ركوع چيست؟ فرمود: تأويلش آن كه: به فرمان توام گرچه به تيغم بر زني گردن!



گر تيغ بارد، از كوي آن ماه

گردن نهاديم الحكم لله



23- (نيز) مستحب است كه تسبيح را تكرار كند تا سه نوبت يا پنج نوبت، يا هفت نوبت يا زياده... - به قدر نشاط و عدم ملال - مگر امام كه از سه نوبت نمي گذراند، بلكه دعاي مقدم را نيز نمي خواند.

حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: ركوع، ادب است و سجود، قرب است و كسي كه ادب نيكو بجا نيارد، شايسته قرب نگردد. پس ركوع كن - ركوع كسي كه بسيار فروتني كند - خداي را (عزوجل) به دل، و خود را بس خوار سازد و بسي بي مقدار داند، در زير سلطه سلطنت خداي سبحان! و نگاه دار جوارح خود را، نگهداشتن كسي كه ترسان و هراسان باشد بر آنچه او



[ صفحه 52]



را فوت شود از فوائد بسيار و فزون از شمار! و چون از ركوع سربرداشت و بر جاي ماند، مي گويد: (به متن از رديف 24 به بعد رجوع شود).

24- و غرض از اين كلمه دعاست، نه ثنا، و مقصود آن كه: خداي بشنواد حمد حامدان را و مشكور گرداناد سعي آنان را؛ و اين از مأموم ساقط است! (در متن به رديف 25 مراجعه شود)



27- سر سرفرازان به درگاه او

بماند فرو، تا نماند فرو





[ صفحه 53]




بازگشت