يگانگي، برادري، برابري، انساني، اسلامي


از ديوان مولي فيض كاشاني:



بيا تا مونس هم، يار هم، غمخوار هم باشيم

انيس جان غم فرسوده بيمار هم باشيم



شب آيد، شمع هم گرديم و بهر يكديگر سوزيم

شود چون روز، دست و پاي هم، در كار هم باشيم



دواي هم، شفاي هم، براي هم، فداي هم

دل هم،، جان هم، جانان هم، دلدار هم باشيم



به هم يك تن شويم و يكدل و يكرنگ و يك پيشه

سري در كار هم آريم و دوش بار هم باشيم



جدائي را نباشد زهره اي تا در ميان آيد

به هم آريم سر، بر گرد هم، پرگار هم باشيم



حيات يكديگر باشيم و بهر يكديگر ميريم

گهي خندان ز هم، گه خسته و افگار هم باشيم





[ صفحه 18]





به وقت هوشياري، عقل كل گرديم بهر هم

چو وقت مستي آيد، ساغر سرشار هم باشيم



شويم از نغمه سازي، عندليب غمسراي هم

به رنگ و بوي، يكديگر شده، گلزار هم باشيم



به جمعيت پناه آريم، از باد پريشاني

اگر غفلت كند آهنگ، ما هشيار هم باشيم



براي ديده باني، خواب را بر خويشتن بنديم

ز بهر پاسباني، ديده ي بيدار هم باشيم



جمال يكدگر گرديم و عيب يكدگر پوشيم

قبا [1] و جبه [2] و پيراهن و دستار [3] هم باشيم



غم هم، شادي هم، دين هم، دنياي هم گرديم

بلاي يكدگر را، چاره و ناچار هم باشيم



بلاگردان هم گرديده، گرد يكدگر گرديم

شده قربان هم، از جان و (منت دار [4] ) هم باشيم



يكي گرديم، در گفتار و در كردار و در رفتار

زبان و دست و پا، يك كرده، خدمتكار هم باشيم



نمي بينم به جز تو همدمي،اي (فيض) در عالم

بيا دمساز هم، گنجينه اسرار هم باشيم!





[ صفحه 19]




پاورقي

[1] نوعي لباس مردانه.

[2] لباس.

[3] عمامه.

[4] (نيت دار) هم ضبط شده.


بازگشت