گويي آن دست از آن ايشان نيست


من و يكي از همكاران در اتاق پزشكان در حال استراحت بوديم كه يكي از پرستاران به اتاق آمد و ما را صدا كرد. او گفت: تغييرات نوار قلبي آقا زياد است و درست هم مي گفت. در اين حالت، انتظار ما اين بود كه حضرت امام متوجه اين تغييرات شده و زنگ را به صدا درآورند. سريع به طبقه پايين رفتيم و متوجه شديم كه



[ صفحه 92]



ايشان در وسط هال مشغول نماز شب مي باشند و البته در حال تضرع، به ايشان عرض شد: حالتان چطور است، و اجازه خواسته شد كه فشارشان گرفته شود. دستشان را براي اندازه گيري فشار خون در اختيار گذاشتند و آن چنان مشغول ذكر و عبادت بودند كه گويي آن دست از آن ايشان نيست. از ايشان خواسته شد كه استراحت بفرمايند، كمي به ما نگاه كردند و از دستورات پزشكي كاملا پيروي كردند و پس از مدتي وضع قلب به حالت عادي درآمد. [1] .


پاورقي

[1] فريدون نوحي.


بازگشت