آگاهي از آنچه در جهان مي گذرد


مثالي ديگر از بي رشديهاي خودمان بياوريم: يك جامعه زنده از جمله خصوصياتش اين است كه هر ناراحتي كه بر يك عضو وارد آيد، تمام پيكر آگاه و بلكه بي تاب مي شود و همدردي مي كند. جمله معروف رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم را همه شنيده ايم:

«مثل المؤمنين في توادهم و تراحمهم كمثل الجسد اذا اشتكي بعض تداعي له سائر اعضاء جسده بالحمي و السهر». خاصيت موجود زنده اين است كه اگر دردي عارض عضوي شود همه پيكر باخبر مي شود و همدردي مي كند. يك جامعه زنده نيز همين طور است، يك جامعه زنده از سرگذشت هاي دردناك اعضاء خودش بي خبر نمي ماند، همچنانكه بي تفاوت نيز نمي ماند، حداقل، باخبر شدن است.

اسلام نماز هفتگي جمعه را واجب كرده است براي اموري، از آن جمله براي آگاهي از آنچه در جهان (بالخصوص جهان اسلام) مي گذرد.

ولي وقتي كه ما در تاريخ شش يا هفت قرن اخير خودمان دقت مي كنيم بي خبري محض را مي بينيم. يكي از حساس ترين و شريفترين عضوهاي اين پيكر، ظالمانه بريده مي شود و ساير اعضاء آگاه نمي شوند.

داستان اندلس اسلامي كه يكي از سه مركز تمدن عظيم اسلامي بود و اروپا نهضت خود را و تمدن خود را مديون تمدن اسلامي اندلس است، مثال خوبي است براي ما، اين عضو عزيز و شريف به فجيع ترين شكلي قطع مي شود. اما شرق اسلامي تا صدها سال آگاه نمي شود كه چنين حادثه اي رخ داده است. امروز هم كم و بيش حوادثي براي اين جامعه كه بسيار دردناك است، مثل جريان فيليپين و غيره رخ مي دهد و كمتر آگاهي درباره ي آنها هست تا چه رسد به همدردي. [1] .

حالا چرا بايد دو خطابه انشاء بشود؟ چرا يك خطبه كافي نيست؟ و آيا فرق است بين آن دو خطبه؟ در همين حديث ذكر شده:



[ صفحه 311]



«وَ اِنَّما جُعِلَتْ خُطْبَتَيْنِ لِيَكُون واحِدةٌ لِلثّناءِ عَلي اللّهِ وَ التَّحْميدِ وَ التَّقْديسِ لِلّهِ عزّوجلّ وَ الاُخْري لِلْحَوائِجِ وَ الاَعذارِ وَ الاَنْذارِ وَ الدّعاءِ لما يُريدُ اَنْ يُعَلِّمَهُمْ مِن اَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ و ما فيهِ الصَّلاحُ و الْفِسادُ». يعني علت اين كه دو خطبه فرض شده اين است كه در يكي بحمد و ثناء و تقديس الهي پرداخته شود و در يكي ديگر بذكر حوائج مردم و ارشاد و موعظه ي آنها پرداخته شود. اما همان طوري كه صاحب وسائل الشيعه گفته اين جهت همه وقت ضرورت ندارد.

امشب به مناسبت بحث خطابه و منبر و اشاره به اين كه ما در اسلام ماده اي داريم كه به حسب آن ماده خطابه در متن دين قرار گرفته وارد اين بحث شدم و اما اين كه چرا در شيعه خوانده نمي شود مطلب ديگري است من خودم شخصا از كساني هستم كه نتوانسته ام باور كنم كه اين نماز پربركت و بااهميت آن قدر شرائط سنگين و محدودي داشته باشد كه نتيجه اش اين باشد كه عملا منسوخ و متروك شود. [2] .


پاورقي

[1] امدادهاي غيبي، 145، 146.

[2] ده گفتار، ص 203 - 196 (سخنراني قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايراد گرديده است).


بازگشت