انحصار عبادت


در جمله اياك نعبد - از نظر دستور زبان عربي، اياك؛ مفعول نعبد است و به حسب طبع اولي ميبايست پس از فعل بيايد و گفته شود نعبدك و اگر اين طور بود معنايش اين بود: خدايا تو را پرستش مي كنيم. ولي علماي ادب ميگويند: «تقديم ما حقه التأخير يفيد الحصر» يعني اگر يك كلمه كه جايش مؤخر است، مقدم بدارند علامت انحصار است؛ اختصاص به زبان عربي ندارد و در فارسي هم چنين است. بنابراين معناي اين جمله مي شود: خدايا تنها تو را پرستش مي كنيم و رام و مطيع تو هستيم؛ و مطيع هيچ كس و هيچ فرماني كه ناشي از فرمان تو نباشد نيستيم. پس جمله اياك نعبد يك جمله است به جاي دو جمله. جمله اثباتي يعني در مقابل خدا تسليم هستيم و جمله نفي يعني در مقابل غيرخدا هرگز تسليم نمي شويم.

در اين جمله روي اين بيان؛ همان ايمان و كفري كه از شعار توحيد استفاده مي شود؛ گنجانده شده است مسلمان كه مي گويد: «لا اله الا الله» در آن واحد يك ايمان و يك كفر را ابراز مي دارد: ايمان به خداوند و كفر به غيرخدا.

در «آية الكرسي» مي خوانيم: «لا اِكْراهَ في الدّينِ، قد تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ، فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطّاغوتِ و يُؤْمِنْ بِاللّهِ فقد اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقي» [1] .

اينك كه حقيقت آشكار شده؛ هيچگونه اجبار و اكراهي در كار نيست، آنكس كه مؤمن به الله باشد، در حاليكه در همان آن كافر به طاغوت، (آنچه كه مظهر طغيان است) باشد؛ آنكس؛ رستگار گشته و عروة الوثقي يعني دستگيره محكم را چنگ زده است.

ايمان در اسلام؛ بدون كفر عملي نيست؛ بلكه همواره بايستي در كنار تسليم به خداوند، انكار مظاهر طغيان قرار گيرد، تا ايمان كامل گردد.



[ صفحه 296]




پاورقي

[1] سوره بقره، آيه ي 256.


بازگشت