اياك نعبد و اياك نستعين


پروردگارا تنها و تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو استعانت مي جوئيم.

با اين كه انسان گمان مي كند؛ كه توحيد يكي از مسائل اسلام است و هزاران مسأله ي ديگر در اسلام در كنار توحيد قرار گرفته است؛ ولي وقتي با نگاهي دقيق تر مي نگرد، مي بيند اسلام سراسرش توحيد است، يعني تمام مسائل آن چه آنها كه مربوط به اصول عقائد است و چه آنها كه به اخلاقيات و امور تربيتي و يا به دستورالعمل هاي روزانه ارتباط دارد همگي يكجا و يكپارچه توحيد است.

در منطق اصطلاحي وجود دارد كه مي گويند: «تحليل و تركيب» اين دو كلمه كه در آنجا در فكر بكار مي رود از علوم طبيعي اتخاذ شده است. و مراد اين است كه همان طور كه در عالم ماده «تجزيه و تركيب» است، يعني همه مركبات؛ تجزيه



[ صفحه 286]



مي شود به عناصر اوليه و اگر آن عناصر را تركيب كنند دو مرتبه آن مركب تشكيل مي گردد؛ در انديشه ها و فكرها نيز همين طور است. تمام انديشه ها و افكار بشر را فيلسوفان مي گويند به اصل عدم تناقص برمي گردد. يعني اگر تحليل و تجزيه بكنند، بازگشت به اين اصل مسلم بديهي مي نمايد.

در اسلام چنين اصلي وجود دارد كه همان توحيد است، يعني تمام مباني اسلامي را اگر تحليل كنيم بازگشت به توحيد مي كند.

اگر نبوت و معاد را كه دو اصل ديگر از اصول اعتقادي هستند و يا امامت را مورد تحليل قرار دهيم در شكل ديگر، توحيد است. و اگر دستورهاي اخلاقي و يا احكام اجتماعي اسلامي را مورد بررسي قرار دهيم در شكل توحيد خودنمائي مي كنند.

ما اين بحث را اينك به همين مقدار اكتفاء مي كنيم و تفصيل بيشتر آن را به مورد ديگري ايكال مي نمائيم. در تفسير الميزان، در موارد متعددي اين مطلب بيان شده است.


بازگشت