مالك يوم الدين


در رساله هاي عمليه خوانده ايد كه در قرائت نماز اين آيه را به دو وجه مي توان خواند: «مالك يوم الدين» و «ملك يوم الدين» ببينيم اين دو قرائت آيا باعث مي شود كه دو معني مختلف براي آيه تصور گردد؟

«مَلِك» و «مالِك» در استعمالات روزمره هر كدام معناي مستقل دارند اولي يك رابطه سياسي است و دومي يك رابطه اقتصادي. آنجا كه انسان با چيزي رابطه مالكيت پيدا مي كند؛ به اين نحو است كه مي تواند از آن بهره برداري كند و آنجا كه ملك مي گويد يعني قدرتي مافوق ديگري دارد، و براي خود حق تدبير و سياست قائل است.

ولي در هر دو مورد هيچگونه واقعيتي در كار نيست، بلكه يك قرارداد صرف است. يعني اين كه مي گوئيم فلان كس مالك فلان خانه است؛ يعني در حال حاضر قرار بر اين است كه چنين اعتبار شود، و آنجا كه گفته مي شود فلان شخص ملك



[ صفحه 284]



فلان ناحيه است نيز بيش از يك اعتبار نيست، و لذا در هر دو مورد اگر اعتبار عوض شود بلافاصله ديگر وجود ندارد، يعني ممكن است لحظه اي ديگر مالك آن خانه و ملك آن ناحيه اشخاص ديگري باشند و رابطه با افراد جديد برقرار گردد.

در اينگونه موارد كه ملك بودن و مالك بودن با اعتبار تشكيل مي گردد؛ اين دو معني با يكديگر كمال امتياز را دارند؛ يعني ملك كار مالك را نمي كند و مالك نمي تواند كارهاي ملك را انجام دهد. يكي ملك است و ديگري ملك .

ولي در بعضي موارد اين روابط حقيقي است. مثلا اگر كسي بگويد من مالك قواي بدني خويش هستم، معنايش اين است كه در بهره گيري از آنها صاحب حق و مختارم، يعني قوه اي در وجود من هست كه من هر وقت بخواهم از آن استفاده مي كنم و مثلا با آن سخن مي گويم و هر وقت نخواهم بهره برداري نمي كنم. اينجاست كه چنانكه ملاحظه مي كنيد ملك با مالك هر دو مصداقا يكي است. يعني هم ما مالك اعضاء و جوارح خودمان هستيم و هم ملك و مسلط بر آنها، بدليل اينكه يك امر تكويني است نه قراردادي و مجازي محض.

در مورد پروردگار؛ كه خالق تمام جهان است و اراده اش قاهر بر همه عالم است وحدت ملك با مالك بخوبي روشن است و آنجاست كه رابطه حقيقي بين مالك و مملوك برقرار است. لذا در قيامت راجع به ملك در قرآن آمده است. « لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ، لِلّهِ الْواحِدِ القَهّار» [1] .

بالاتر اين كه در آيه ديگر آمده است «قُلْ اللّهُمَّ مالِكَ الْمُلْك». بگو اي خداي مالك ملك. در اين آيه ملك و صاحب اختياري در مديريت به عنوان يك امر مملوك فرض شده است. مفاد لمن الملك اليوم نيز همين است و به اصطلاح «لام» افاده ملك ميكند. معني آيه اين است كه مالك كيست؟ پاسخ اين است كه خداست. پس معلوم مي شود كه ملك و ملك اين قدرها از يكديگر جدا نيستند و آنطور كه گفته مي شود دو قلمرو جداگانه ندارند.



[ صفحه 285]



آيا فقط خداوند مالك و ملك روز قيامت است و در دنيا نيست؟

خير، بلكه خداوند مالك و ملك حقيقي هم دنيا و هم آخرت است. فرقش اين است كه بشر چون در دنيا چشم حقيقت بين ندارد، مالكها و ملكهاي اعتباري و مجازي را مي سازد. خود را و ديگري را مالك بر اشياء و ملك آنها ميداند و ميگويد من مالك اين خانه ام ولي هنگامي كه حقايق جهان برايش مكشوف شد و نگاهي واقع بينانه بر جهان افكند آنگاه خواهد ديد كه همه ملكها و ملكها ساختگي بوده و مالك و ملك حقيقي هستي اوست. «فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديدٌ». [2] .

روايت ذيل نيز همين مطلب را بيان مي فرمايد:

عن جابر عن ابي جعفر عليه السلام انه قال: «الامر يومئذ و اليوم كله لله يا جابر اذا كان يوم القيامة بادت الحكام، فلم يبق حاكم الا الله» [3] .


پاورقي

[1] سوره مؤمن، آيه ي 16.

[2] سوره ق، آيه ي 22.

[3] الميزان، ج 2، ص 229.


بازگشت