آموزش وضو


پيرمردي مشغول وضو بود، اما طرز صحيح وضو گرفتن را نمي دانست. امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام كه در آن هنگام طفل بودند، وضو گرفتن پيرمرد را ديدند. جاي ترديد نبود، تعليم مسائل و ارشاد جاهل واجب است، بايد وضوي صحيح را به پيرمرد ياد داد، اما اگر مستقيما به او گفته شود وضوي تو صحيح نيست، گذشته از اين كه موجب رنجش خاطر او مي شود، براي هميشه خاطره ي تلخي از وضو خواهد داشت. بعلاوه از كجا كه او اين تذكر را براي خود تحقير تلقي نكند. و يكباره روي دنده ي لجبازي نيفتد و هيچ وقت زيربار نرود.

اين دو طفل انديشيدند تا به طور غيرمستقيم او را متذكر كنند. در ابتدا با يكديگر به مباحثه پرداختند و پيرمرد مي شنيد. يكي گفت: «وضوي من از وضوي



[ صفحه 230]



تو كاملتر است.» ديگري گفت: «وضوي من از وضوي تو كاملتر است.» بعد توافق كردند كه در حضور پيرمرد هر دو نفر وضو بگيرند و پيرمرد حكميت كند. طبق قرار عمل كردند و هر دو نفر وضوي صحيح و كاملي جلو چشم پيرمرد گرفتند. پيرمرد تازه متوجه شد كه وضوي صحيح چگونه است. و به فراست مقصود اصلي دو طفل را دريافت و سخت تحت تأثير محبت بي شائبه و هوش و فطانت آنها قرار گرفت. گفت: «وضوي شما صحيح و كامل است. من پيرمرد نادان هنوز وضو ساختن را نمي دانم. به حكم محبتي كه بر امت جد خود داريد، مرا متنبه ساختيد. متشكرم». [1] ، [2] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، جلد 10 صفحه ي 89.

[2] داستان راستان، داستان 103.


بازگشت