شب زنده داري


قرآن خود به مؤمنين دستور مي دهد تا مقداري از شب را به تلاوت قرآن مشغول باشند و در نمازهاي خود در همان حالي كه به خدا متوجه اند، قرآن بخوانند. در خطاب به پيامبر مي گويد:

«يَا اَيُّها الْمُزَّملُ قُمِ اللَيلَ اِلاّ قليلاً نِصْفَه اَو...». [1] .

شب ها را بپاخيز براي عبادت و اندكي را بخواب. بپا خيز و به راز و نياز با خداي خويش بپرداز. و در حاليكه به عبادت ايستاده اي قرآن را ترتيل كن. ترتيل يعني قرائت قرآن نه آن قدر تند كه كلمات مفهوم نشود و نه آن قدر جدا از هم كه رابطه ها از بين برود. مي گويد: قرآن را با تأني و در حاليكه به محتواي آيات توجه داري بخوان. و باز در آيات بعدي همان سوره مي گويد آنگاه كه براي كارهاي روزانه نظير تجارت و جهاد در راه خدا بخواب بيشتري احتياج داريد، در هر حال خلوت عبادت را فراموش نكنيد.

در ميان مسلمانان يگانه چيزي كه مايه نشاط و كسب قدرت روحي و پيدا كردن خلوص و صفاي باطن بوده، همان موسيقي قرآن بود. نداي آسماني قرآن در اندك مدتي از مردم وحشي شبه جزيره ي عربستان، مؤمناني ثابت قدم بوجود آورد كه توانستند با بزرگترين قدرتهاي زمانه درافتند و آنها را از پا درآورند. مسلمانان قرآن را نه فقط به عنوان يك كتاب درس و تعليم كه همچون يك غذاي روح و مايه ي كسب نيرو و ازدياد ايمان مي نگريستند. شبها با خلوص قرآن مي خواندند. [2] .



[ صفحه 187]



اميرالمؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه در خطبه اي كه بنام متقين معروفست (خطبه ي 193) صفات متقين را برمي شمرد و بعد از آنكه توضيح مي دهد كه در رفتار چنين اند و در گفتار چنان و... از جمله حالات آنها را در شب شرح مي دهد و بقول سعدي شب مردان خدا را توصيف مي كند و مي فرمايد:

«اَمَّا الليلَ فَصافُّونَ اَقدامَهُم».

«هنگام شب پاهايشان براي عبادت جفت مي شود».

«تالينَ لِاَجزاءِ القُرآنِ».

«آنگاه قسمتهاي مختلف قرآن را تلاوت مي كنند».

«يُرَتِّلونَها تَرْتيلاً».

«قرآن خواندني از سر تأمل و انديشه نه مانند قرآن خواندنهاي بعضي از ما، تند و بدون فهم و معاني».

«يُحَزِّنونَ بِه انفُسَهُمْ».

«كلمات و آيات را با آهنگ و حزن مخصوص معنوي كه از قلبشان پيدا مي شود مي خوانند. [3] .

«و يَسْتثيرونَ بِهِ دواءَ دائِهِم فاِذا مرُّوا بآيةٍ فيها تشويقٌ رَكَنوا اليها طمعاً و تَطَلَّعتْ نفوسهُم اليها شَوْقاً و ظَنُّوا انّها نُصْبَ اَعْيُنهم، و اِذا مَرُّوا بآية فيها تَخْويفٌ اَصْغَوْا اليها مَسَامِعَ قلوبهِم و ظنّوا اَنَّ زفيرِ جهنمَ و شهيقَها في اُصولِ آذانهِم، فَهُم حانون علي اَوْساطِهِم، مُفْتَرِشُونَ لِجِباهِهِم و اَكُفِّهِم و رُكَبِهِم و اَطْرافِ اقْدامِهِم يَطْلُبونَ الي اللّه تعالي في فَكاكِ رِقابِهِم، و اَمَّا النَّهارَ فحُلَماءُ عُلماءُ اَبرارٌ اَتقياءُ». [4] .

«دواي دردهاي خويش را بدين وسيله ظاهر مي سازند، هر چه از زبان قرآن مي شنوند مثل اين است كه با چشم مي بينند، هر گاه به آيه اي از آيات رحمت



[ صفحه 188]



مي رسند بدان طمع مي بندند و قلبشان از شوق لبريز مي گردد، چنين مي نمايد كه نصب العين آنهاست، و چون به آيه اي از آيات قهر و غضب مي رسند بدان گوش فرامي دهند و مانند اين است كه آهنگ بالا و پائين رفتن شعله هاي جهنم به گوششان مي رسد، كمرها را به عبادت خم كرده پيشانيها و كف دستها و زانوها و سر انگشت پاها به خاك مي سايند و از خداوند آزادي خويش را مي طلبند، همين ها كه چنين شب زنده داري مي كنند و تا اين حد روحشان به دنياي ديگر پيوسته است، روزها مرداني هستند اجتماعي، بردبار، دانا، نيك و پارسا.»

قرآن مي فرمايد:

«اِنّ ناشِئَةَ اللّيلِ هِيَ اَشَدّ وطأً وَ اَقومُ قيلاً، اِنّ لَكَ في النّهارَ سَبْحاً طَويلاً». [5] .

شب را براي عبادت بگذار و روز را براي شناوري در زندگي و اجتماع. علي عليه السلام گويي شب يك شخصيت، و روز يك شخصيتي ديگر است.

حافظ چون مفسر است و پيچ و تابهاي قرآن را خوب درك مي كند، با زبان رمزي خود، همين موضوع را كه شب وقت عبادت و روز موقع حركت و رفتن به دنبال زندگي است، در اشعارش آورده است:



روز در كسب هنر كوش كه مي خوردن روز

دل چون آينه در زنگ ظلام اندازد



آن زمان وقت مي صبح فروغ است كه شب

گرد خرگاه افق پرده شام اندازد [6] ، [7] .





[ صفحه 189]




پاورقي

[1] سوره ي مزمل، آيه ي 1 - 2.

[2] امام زين العابدين (ع) در دعايي كه براي ختم قرآن تعليم داده اند اين نكته را متذكر شده اند: و اجعل القرآن لنا في ظلم الليالي مونسا. خدايا قرآن را در تاريكيهاي شب مونس ما قرار بده. بما آن فهم و عشق را عطا كن تا با اين كتاب در دل شب انس و الفت داشته باشيم.

[3] آشنايي با قرآن، ص 41.

[4] نهج البلاغه، خطبه ي 193 (متقون).

[5] سوره ي مزمل، آيه ي 6 - 7.

[6] استاد در حواشي خود بر «ديوان حافظ» در كنار اين شعر چنين نوشته اند: «مقصود اين است كه روز، وقت خلوت و حالات خاص نيست: انّ لك في النّهار سبحاً طويلاً؛ شب است كه وقت خلوت انس و فيض است: انّ ناشئة اللّيل هي اشدّ وطأً و اقوم قيلاً. و من اللّيل فتهجّد به نافلة لك عسي ان يبعثك ربّك مقاماً محموداً. بنابراين، اين دو بيت در رديف ابياتي است كه از ذكر و ورد و مناجات و خلوت سحر، ياد كرده است».

[7] انسان كامل، ص 56.


بازگشت