نماز و امر به معروف


«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُم اَوْلياءُ بَعضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْروفِ و يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ. [1] .

«مردان مؤمن و زنان مؤمنه بعضي ولي بعضي ديگرند، به معروف امر مي كنند و از منكر بازمي دارند».

مؤمنان نزديك به يكديگرند و به موجب اين كه با يكديگر نزديك اند، حامي و دوست و ناصر يكديگرند و به سرنوشت هم علاقمندند و در حقيقت به سرنوشت خود كه يك واحد را تشكيل مي دهند علاقه مي ورزند و لذا امر به معروف مي كنند و يكديگر را از منكر و زشتيها بازمي دارند.

اين دو عمل (امر به معروف و نهي از منكر) ناشي از وداد ايماني است و لذا اين دو جمله - «يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر»- بلافاصله به دنبال بيان ولاء ايماني مسلمانان واقع شده است.

علاقه به سرنوشت اشخاص از علاقه به خود آنها سرچشمه مي گيرد. پدري كه به فرزندان خويش علاقه دارد قهرا نسبت به سرنوشت و رفتار آنان نيز احساس علاقه مي كند؛ اما ممكن است نسبت به فرزندان ديگران در خود احساسي نكند، چون نسبت به خود آنها علاقه اي ندارد تا به سرنوشتشان نيز علاقه مند باشد و كار



[ صفحه 179]



نيكشان در او احساس اثباتي به وجود آورد و كار بدشان احساسي نفيي.

امر به معروف در اثر همان احساس اثباتي است و نهي از منكر در اثر احساس نفيي، و تا دوستي و محبت نباشد اين احساسها در نهاد انساني جوشش نمي كند.

اگر انسان نسبت به افرادي بي علاقه باشد، در مقابل اعمال و رفتار آنها بي تفاوت است، اما آنجا كه علاقه مند است، محبتها و مودتها او را آرام نمي گذارند و لذا در آيه ي شريفه با كيفيت خاصي، امر به معروف و نهي از منكر را به مسأله ولاء ارتباط داده است و سپس به عنوان ثمرات امر به معروف و نهي از منكر، دو مطلب را ذكر كرده است:

«يقيمون الصلوة و يؤتون الزّكاة».

«نماز را به پا مي دارند و زكات را مي دهند».

نماز نمونه اي است از رابطه ي خلق و خالق، زكات نمونه اي است از حسن روابط مسلمانان با يكديگر كه در اثر تعاطف و تراحم اسلامي از يكديگر حمايت مي كنند و به هم تعاون و كمك مي كنند. و سپس بر آن متفرع كرده است:

«اُولئِك سَيَرْحَمَهُمُ اللّهُ اِنَّ اللّهَ عزيزٌ حكيمٌ». [2] .

«آن وقت است كه انواع رحمتهاي الهي و سعادتها بر اين جامعه فرود مي آيد. خداوند عزيز و حكيم است». [3] .


پاورقي

[1] سوره توبه، آيه ي 71.

[2] سوره توبه، آيه ي 71.

[3] مجموعه آثار، ج 3، (ولاها و ولايتها)، ص 264.


بازگشت