استقامت در نماز


«أَرَاَيْتَ الذي يَنْهي، عَبْداً اِذا صَلّي، أَرَاَيْتَ اِنْ كانَ عَلَي الْهُدي، اَوْ اَمَرَ بِالتَّقْوي، أَرَاَيْتَ اِنْ كَذّبَ وَ تَوَلّي، اَلَمْ يَعْلَم بِانِّ اللَه يَري» [1] .

مفسرين گفته اند اين قسمتها مصداقي است از طغيانهاي انسان مستغني، كه البته شأن نزول دارد. كه ببين اين يك سنار داشتن و پولدار شدن، انسان را طاغي مي كند و در چه حد طاغي مي كند؟ حالا يك وقت هست كه انسان خودش از طريق عبوديت حق سرپيچي مي كند. بالاتر، او مخالف است با عبوديت ديگران، مي خواهد نگذارد، كه ديگران هم خداپرست باشند. حالا خودش كه خداپرست نيست، مانع خداپرستي ديگران هم مي شود، ارأيت الذي ينهي. يعني به من بگو درباره ي اين آدمي كه نهي مي كند بنده اي را كه خداي خودش را مي پرستد، حالا خودش كه خداپرست نيست، با خداپرستي هم مبارزه مي كند.

ارأيت ان كان علي الهدي او امر بالتقوي. يعني به من بگو درباره ي اين كسي كه جلو عبادت يك بنده ي ديگر را مي گيرد، كه آن بنده هم بنده ي عادي نباشد. يك بنده اي باشد كه بر هدايت پروردگار است و امر كننده به تقوي است. خودش برعكس آن بنده است. اين نهي مي كند از راه خداپرستي، در حاليكه آن بنده امر مي كند به خداپرستي.

شأن نزول اين آيه اين است كه: پيغمبر اكرم (ص) مي آمدند در مسجدالحرام نماز



[ صفحه 173]



مي خواندند. امثال ابوجهل كه خودشان سرپيچي مي كردند و طغيان مي كردند و حق پرستي نمي خواستند بكنند. مي گفتند ما نبايد بگذاريم پيغمبر اين كارها را در مسجدالحرام بكند، مي آمدند مانع بشوند از نماز خواندن پيغمبر، حتي يك بار به ايشان حمله كردند. ابوجهل گفت: به من خبر بدهيد، مي گويند اين شخص يعني پيغمبر مي آيد در مسجدالحرام، اين كارهاي خودش را انجام مي دهد، يعني نماز مي خواند. (البته اين جهت را توجه داشته باشيد كه رسول اكرم از همان اول بعثت، بلكه قبل از بعثت هم نماز مي خواندند، چون نماز به معناي عام و كلي از دستورهايي است كه در همه ي شرايع حقه بوده است. در قرآن هم نقل مي كند از زبان حضرت مسيح: كه خدا مرا امر كرده به نماز و امر كرده به زكات منتهي شكل نمازها در شرايع يكسان و يك شكل نبوده است، ما مي بينيم حتي پيغمبر اكرم (ص) قبل از بعثت هم نماز مي خوانده اند. حالا آن نماز ايشان به چه شكل و به چه صورت بوده؟ قدر مسلم ذكر خدا در آن بوده، سجود هم به طور مسلم بوده است، نماز در اول بعثت هم بوده ولي نماز به ترتيب اين هفده ركعت در شبانه روز، براي نماز صبح دو ركعت، براي ظهر چهار ركعت، براي عصر چهار ركعت، براي مغرب سه ركعت، عشاء چهار ركعت، بعد نوافل به اين ترتيب، بعدا شرعي شده است. يعني بعد از اين كه پيغمبر اكرم (ص) مبعوث به رسالت شده و دستورهاي خاصي براي ايشان مي آمد به اين ترتيب شد. بنابراين ايشان در همان وقت هم با استناد به سوره ي «اقرأ» - كه قسمتهاي اول آن مسلما آيات اولي است كه نازل شده. و در قسمتهاي آخري آن اختلاف است كه آيا همراه اينها نازل شده يا با فاصله نازل شده - نماز مي خواندند. يعني يك نوع نمازي از قبل از بعثت مي خواندند و در اول بعثت هم بوده است، لهذا نوشته اند در اوايل بعثت كه جماعت مي خواندند همين نماز را به جاي مي آوردند. البته شكل و ترتيب آن را نمي دانيم و در جايي نخوانده ايم كه ترتيب شكل قضيه را ذكر كرده باشند).

اين ها مي خواستند مانع همان عبادت پيغمبر بشوند. [2] .



[ صفحه 174]




پاورقي

[1] سوره علق، آيه ي 10 - 15.

[2] تفسير هفت سوره، ص 61.


بازگشت