مرحله ي فرمانبرداري طبيعت


مرحله پنجم كه بالاترين مراحل است اين است كه حتي طبيعت خارجي نيز تحت نفوذ اراده انسان قرار مي گيرد و مطيع انسان مي شود. معجزات و كرامات انبياء و اولياء حق از اين مقوله است.

مسأله ي معجزات و كرامات خود مسأله ي قابل بحثي است كه جداگانه درباره ي توجيه آن بايد بحث شود، تدين به يكي از اديان آسماني ملازم با قبول و ايمان به خرق عادت و معجزه است، مثلا يك نفر مسلمان نمي تواند مسلمان باشد و به قرآن ايمان و اعتقاد داشته باشد ولي منكر معجزه و خرق عادت باشد. از نظر حكمت الهي



[ صفحه 152]



اسلامي، مشكل معجزه يك مشكل حل شده است و البته بررسي اين مسأله مستلزم بحث در مقدمات زيادي است. ما در اينجا از نظر بحث «ولايت تصرف» در آن بحث مي كنيم و طبعا طرف سخن ما افرادي هستند كه به قرآن ايمان و اعتقاد دارند و وقوع معجزات را اعتراف دارند و سخن ما با آنها در اين جهت است كه معجزه جز مظهري از ولايت تصرف و ولايت تكويني نيست. بگذريم از قرآن كه علاوه بر جنبه ي معجزه بودن، كلام خداوند است نه كلام پيغمبر و وضع استثنائي دارد در ميان همه ي معجزات، معجزه بدان جهت صورت مي گيرد كه به صاحب آن از طرف خداوند نوعي قدرت و اراده داده شده كه مي تواند به اذن و امر پروردگار در كائنات تصرف كند، عصائي را اژدها نمايد، كوري را بينا سازد و حتي مرده اي را زنده كند، از نهان آگاه سازد، اين قدرت و آگاهي براي او تنها از طريق پيمودن صراط قرب و نزديك شدن به كانون هستي پيدا مي شود و ولايت تصرف جز اين چيزي نيست.

برخي مي پندارند كه در وجود معجزه شخصيت و اراده صاحب معجزه هيچگونه دخالتي ندارد، او فقط پرده ي نمايش است، ذات احديت مستقيما و بلاواسطه آن را به وجود مي آورد، زيرا كار اگر به حد اعجاز برسد از حدود قدرت انسان در هر مقامي باشد خارج است. پس آنگاه كه معجزه صورت مي گيرد، انساني در كائنات تصرف نكرده است، بلكه خود ذات احديت است كه مستقيما و بدون دخالت اراده انسان، در كائنات تصرف كرده است.

اين تصور اشتباه است، گذشته از اين كه علو ذات اقدس احديت ابا دارد كه يك فعل طبيعي بلاواسطه و خارج از نظام از او صادر گردد، اين تصور برخلاف نصوص قرآني است. قرآن در كمال صراحت آورنده ي «آيت» ( معجزه) را خود رسولان مي داند ولي البته با اذن و رخصت ذات احديت، بديهي است كه اذن ذات احديت از نوع اذن اعتباري و انساني نيست كه با لفظ و يا اشاره ممنوعيت اخلاقي يا اجتماعي او را از بين ببرد، اذن پروردگار همان اعطاء نوعي كمال است كه منشأ چنين اثري مي گردد و اگر خداوند نخواهد آن كمال را از او مي گيرد. در سوره ي مباركه ي مؤمن آيه ي 78 مي فرمايد:



[ صفحه 153]



«وَ ما كانَ لِرسولٍ اَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ الا بِاِذْنِ اللّه»

«هيچ پيامبري را نرسد كه آيت (معجزه) بياورد مگر با اذن خداوند».

در اين آيه ي كريمه آورنده ي آيت را پيامبران مي داند، ولي به اذن پروردگار، مخصوصا كلمه اذن پروردگار اضافه مي شود كه توهم نشود كه كسي از خودش در مقابل ذات حق استقلال دارد و همه بدانند كه: «لا حول و لا قوة الا باللّه».

هر حول و قوه اي اعم از اندك يا بسيار، كوچك يا بزرگ متكي به ذات اقدس احديت است، هر موجودي در هر مرتبه اي مجراي اراده و مشيت الهي است و مظهري از مظاهر آن است، پيامبران در هر كار و از جمله در اعجاز خود متكي و مستمد از منبع لايزال غيبي هستند.

در سوره ي مباركه ي نمل، داستان سليمان و ملكه ي سبا را نقل مي كند، سليمان ملكه سبا را احضار مي كند و ملكه به حضور سليمان روانه مي شود. سليمان از حاضران مجلس مي خواهد كه تخت ملكه را پيش از ورود خودش حاضر نمايند، برخي داوطلب مي شوند و سليمان به نوع كار آنها راضي نمي شود تا آنكه:

«وَ قالَ الّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ اَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ اَنْ يَرْتَدَّ اليكَ طَرْفُكَ»

«آنكه دانشي از لوح محفوظ نزد او بود گفت من پيش از آنكه چشم بهم بزني آن را حاضر مي كنم» و حاضر كرد.

تعبير قرآن اين است كه آن دانشمند گفت «من آورنده ي آن در اين مدت كم هستم» پس حول و قوه را به خود نسبت مي دهد و به علاوه مي گويد آنكه دانشي از لوح محفوظ نزدش بود چنين گفت. اشاره به اينكه اين كار خارق العاده را به موجب نوعي دانش كرد و آن دانش از نوع علومي كه در دفترهاي بشري تاكنون ثبت شده نيست، دانشي است كه با ارتباط و اتصال به لوح محفوظ يعني با قرب به ذات حق مي توان بدان رسيد.

و باز قرآن صريحا درباره خود اين پيامبر مي گويد:

«فَسَخَّرْنا لَهُ الرّيحَ تَجْري بِاَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ اَصابَ و الشَّياطينَ كُلَّ بَنّاءٍ و غَوّاصٍ



[ صفحه 154]



و آخَرينَ مُقَرَّنينَ فِي الاَصْفادِ هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ اَوْ اَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ» [1] .

«ما باد را مسخر وي ساختيم در حالي كه به آساني به امر و اراده او هر جا بخواهد حركت مي كند. و همچنين شياطين هر سازنده و هر زير آب رونده را و ديگراني كه در زنجير بسته شده بودند. اي سليمان اين است بخشش بي حساب ما، پس با تو است كه ببخشي يا نگهداري».

در آياتي كه درباره ي معجزات حضرت عيسي مسيح نيز از تعبيرات قرآن همين مطلب استفاده مي شود، به واسطه پرهيز از اطاله از ذكر آنها خودداري مي كنيم.


پاورقي

[1] سوره ي ص، آيه ي 38.


بازگشت