مرحله بي نيازي روح از بدن


مرحله سوم اين است كه روح در مراحل قوت و قدرت و ربوبيت و ولايت خود به مرحله اي مي رسد كه در بسياري از چيزها از بدن بي نياز مي گردد، در حالي كه بدن صد در صد نيازمند به روح است.

روح و بدن نيازمند به يكديگرند، حيات بدن به روح است، روح صورت و حافظ بدن است، سلب علاقه تدبيري روح به بدن مستلزم خرابي و فساد بدن است، و از طرف ديگر روح در فعاليتهاي خود نيازمند به استخدام بدن است، بدون بكار بردن اعضا و جوارح و ابزارهاي بدني قادر بكاري نيست. بي نيازي روح از بدن به اين است كه در برخي از فعاليتها از استخدام بدن بي نياز مي گردد، اين بي نيازي گاهي در چند لحظه و گاهي مكرر و گاهي به طور دائم صورت مي گيرد، اين همان است كه به «خلع بدن» معروف است.



[ صفحه 151]



سهروردي حكيم اشراقي معروف گفته است:

ما حكيم را حكيم نمي دانيم مگر آنكه بتواند خلع بدن كند، ميرداماد مي گويد: ما حكيم را حكيم نمي دانيم مگر آنكه خلع بدن براي او ملكه شده باشد و هر وقت اراده كند عملي گردد.

همانطور كه محققان گفته اند، خلع بدن دليل بر كمال زيادي نيست، يعني افرادي كه هنوز از عالم «مثال» عبور نكرده و قدم به غيب معقول نگذاشته اند ممكن است به اين مرحله برسند.


بازگشت