عبادت و آزادگي


در نص قرآن مجيد، يكي از هدفهائي كه انبياء داشته اند اين بوده است كه به بشر آزادي اجتماعي بدهند يعني افراد را از اسارت يكديگر، بندگي يكديگر و از بردگي يكديگر نجات بدهند. [1] .

يكي از حماسه هاي قرآني، همين موضوع آزادي اجتماعي است. من خيال نمي كنم كه شما بتوانيد جمله اي زنده تر و موجدارتر از جمله اي كه در اين مورد در قرآن هست پيدا كنيد، شما در هيچ زماني پيدا نخواهيد كرد، نه در قرن هيجدهم، نه در قرن نوزدهم و نه در قرن بيستم. در اين قرنهايي كه شعار فلاسفه، آزادي بشر بوده است، و آزادي بيش از اندازه زبانزد مردم بوده و شعار واقع شده است، شما جمله اي پيدا كنيد زنده تر و موج دارتر از اين جمله اي كه قرآن دارد:



[ صفحه 123]



«قُلْ يا اَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا اِلي كَلَمَةٍ سَوآءٍ بَيْنَنَا و بَيْنَكُمْ الا نَعْبُدُ اِلا اللّه و لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً و لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً اَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ»

اي پيغمبر به اين كساني كه مدعي پيروي از يك كتاب آسماني گذشته هستند، به اين يهودي ها به اين مسيحي ها به اين زرتشتي ها و حتي شايد به اين صابئيها كه در قرآن اسمشان آمده است و به همه ي ملتهايي كه پيرو يك كتاب قديم آسماني هستند اين طور بگو: بيائيد همه ما جمع شويم دور يك كلمه زير يك پرچم، آن پرچم چيست؟ دو جمله بيشتر ندارد، يك جمله اش اين است: «الا نَعْبُدُ اِلا اللّه و لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً».

در مقام پرستش، جز خداي يگانه چيزي را پرستش نكنيم، نه مسيح را بپرستيم، نه غير مسيح را و نه اهرمن را پرستش كنيم، جز خدا هيچ موجودي را پرستش نكنيم.

جمله دوم: «و لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً اَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ»

اين كه هيچ كدام از ما ديگري را بنده و برده ي خود نداند و هيچ كس هم يكنفر ديگر را ارباب و آقاي خود نداند. يعني نظام آقائي و نوكري ملغي . نظام استثمار، مستثمِر و مستثمَر ملغي. نظام لامساوات ملغي. هيچ كس حق استثمار ديگري را نداشته باشد حق استعباد ديگري را نداشته باشد. [2] .


پاورقي

[1] گفتارهاي معنوي، ص 12.

[2] گفتارهاي معنوي، ص 13.


بازگشت