عبادت، زهد و عرفان


[بوعلي در فصل مقامات العارفين كتاب اشارات مي گويد:]

«المعرض عن متاع الدنيا و طيباتها يخص باسم الزاهد؛ و المواظب علي فعل العبادات من القيام و الصيام و نحوهما يخص باسم العابد؛ و المتصرف بفكره الي قدس الجبروت مستديما لشروق نور الحق في سره يخص باسم العارف و قد يتركب بعض هذه مع بعض».



[ صفحه 89]



«آنكه از تنعم دنيا روگردانده است «زاهد» ناميده مي شود، آنكه بر انجام عبادات از قبيل نماز و روزه و غيره مواظبت دارد به نام «عابد» خوانده مي شود، و آنكه ضمير خود را از توجه به غير حق بازداشته و متوجه عالم قدس كرده تا نور حق بدان بتابد به نام «عارف» شناخته مي شود، البته گاهي دو تا از اين عناوين يا هر سه در يك نفر جمع مي شود.»

پس نتيجه ي مطلب اين مي شود كه «زهد» عبارت است از اعراض از مشتهيات دنيوي و «عبادت» عبارت است از انجام اعمال خاصي از قبيل نماز و روزه و تلاوت قرآن و امثال اينها و «عرفان مصطلح» عبارت است از منصرف ساختن ذهن از ماسوي الله و توجه كامل به ذات حق براي تابش نور حق بر قلب.

به نكته اي مهم در جمله اخير اشاره شده است، و آن اين كه گاهي بعضي از اين ها با بعض ديگر مركب مي شوند. پس ممكن است يك فرد در آن واحد هم زاهد باشد و هم عابد و يا هم عابد باشد هم عارف و يا هم زاهد باشد و هم عارف و يا هم زاهد باشد و هم عابد و هم عارف ولي شيخ توضيحي نداده است.

البته منظورش اين است كه هر چند ممكن است يك فرد زاهد و يا عابد باشد اما عارف نباشد. ولي ممكن نيست كه عارف باشد و زاهد و عابد نباشد.

توضيح مطلب اين است كه ميان زاهد و عابد عموم و خصوص من وجه است، ممكن است فردي زاهد باشد و عابد نباشد و يا عابد باشد و زاهد نباشد و يا هم عابد باشد و هم زاهد چنانكه همه اين ها واضح است ولي ميان هر يك از زاهد و عابد، با عارف عموم و خصوص مطلق است يعني هر عارفي زاهد و عابد هست ولي هر زاهد و يا عابدي عارف نيست.

البته در قسمت بعد گفته خواهد شد كه زهد عارف با زهد غير عارف دو فلسفه دارد، فلسفه زهد زاهد غير عارف يك چيز است و فلسفه زهد زاهد عارف چيز ديگر است، همچنانكه فلسفه عبادت عارف يك چيز است و فلسفه عبادت غير عارف چيز ديگر است.

بلكه روح و ماهيت زهد عارف و عبادت عارف با روح و ماهيت زهد و عبادت



[ صفحه 90]



غير عارف متفاوت است.

«الزهد عند غير العارف معاملة ما كانه يشتري بمتاع الدنيا متاع الاخرة و عند العارف تنزه ما عما يشغل سره عن الحق و تكبر علي كل شي ء غير الحق. و العبادة عند غير العارف معاملة ما كانه يعمل في الدنيا لاجرة يأخذها في الاخرة هي الاجر و الثواب و عند العارف رياضة مالهممه و قوي نفسه المتوهمة و المتخيلة ليجرها بالتعويد عن جناب الغرور الي جناب الحق...»

«زهد غير عارف نوعي داد و ستد است، گوئي كالاي دنيا را مي دهد كه كالاي آخرت را بگيرد، اما زهد عارف، نوعي پاكيزه نگهداشتن دل است از هر چه دل را از خدا بازدارد. عبادت غير عارف نيز نوعي معامله است از قبيل كار كردن براي مزد گرفتن، گوئي در دنيا مزدوري مي كند كه در آخرت مزد خويش را كه همان اجر و ثوابهاست دريافت كند، اما عبادت عارف، نوعي تمرين و ورزش روح براي انصراف از عالم غرور و توجه به ساحت حق است تا با تكرار اين تمرين بدانسو كشيده شود.»


بازگشت