قدرت و توانايي


كاري مورد وظيفه و تكليف انسان قرار مي گيرد كه انسان توانايي انجام آن را داشته باشد، اما كاري كه انسان قادر به انجام آن نيست هرگز مورد تعلق تكليف واقع نمي شود. شك نيست كه توانايي انسان محدود است، نامحدود نيست. چون توانايي محدود است، تكاليف بايد در محدوده ي تواناييها صورت گيرد. مثلا انسان توانايي تحصيل علم و دانش را دارد اما در محدوده ي معين از نظر زمان و از نظر اندازه ي معلومات. يك فرد انسان هر اندازه نابغه باشد بالاخره بايد تدريجا و در طول زمان مدارج علم و دانش را طي كند. حالا اگر يك فرد را مجبور كنند كه يك شبه تحصيلات چند ساله را انجام دهد، به اصطلاح تكليف «بما لايطاق» يعني تكليف به كاري كه فوق طاقت و قدرت است كرده اند؛ و اما اگر انساني را مجبور كنند كه همه ي علوم جهان را فراگيرد، باز هم تكليف به غيرمقدور است و صحيح نيست و هرگز از طرف يك مقام حكيم عادل چنين حكمي صادر نمي شود. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد:

«لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً اِلّا وُسْعَها». [1] .

«خداوند هيچكس را جز به اندازه ي توانائيش مكلف نمي سازد».

اگر شخصي در حال غرق شدن است و ما قدرت داريم كه او را نجات دهيم بر ما واجب است كه او را نجات دهيم، ولي اگر مثلا هواپيمايي در حال سقوط است و ما به هيچ وجه قادر نيستيم جلو سقوط آن را بگيريم تكليف از ما ساقط است؛ يعني خداوند ما را به خاطر كمك نكردن به جلوگيري از سقوط هواپيما مؤاخذه نمي كند.

اينجا يك نكته هست و آن اينكه همچنانكه در مورد اطلاع و آگاهي گفتيم كه مشروط بودن تكليف به اطلاع و آگاهي مستلزم اين نيست كه ما موظف و مكلف به تحصيل اطلاع و آگاهي نباشيم، مشروط بودن تكليف به قدرت و توانايي نيز مستلزم اين نيست كه ما مكلف به كسب و تحصيل قدرت نباشيم. در مواردي تفويت قدرت



[ صفحه 73]



حرام است و تحصيل آن واجب. فرض كنيم در مقابل دشمني سرسخت و قوي و مقتدر قرار گرفته ايم كه قصد تهاجم به حقوق ما و يا قصد تهاجم به حوزه ي اسلام دارد و ما در حال حاضر قدرت مقابله با آن را نداريم و هرگونه مقابله اي از دست دادن نيروهاست بدون آنكه نتيجه اي در حال حاضر يا در آينده از اين كار خود بگيريم. بديهي است كه در اين صورت ما مكلف به مقابله و جلوگيري نيستيم، ولي همواره مكلف بوده و هستيم كه تحصيل قدرت و توانايي كنيم تا در چنين شرايطي دست روي دست نگذاريم. قرآن كريم مي فرمايد:

«وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهَبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوِّكُمْ». [2] .

«تا آنجا كه ممكن است نيرو و اسبان آماده تهيه كنيد تا بدين وسيله دشمنان شما و دشمنان خدا از شما حساب ببرند و قصد تجاوز به شما را از دماغ خود بيرون كنند.»

همان طوري كه يك فرد و يا يك جامعه ناآگاه كه در تحصيل آگاهي كوتاهي كرده است مورد مؤاخذه الهي قرار مي گيرد و ناآگاهي براي او عذري محسوب نمي شود، همچنين يك فرد و يا يك جامعه ي ناتوان نيز كه در تحصيل قدرت كوتاهي كرده است مورد مؤاخذه الهي قرار مي گيرد كه چرا كسب قدرت و توانايي نكرده است؛ ناتواني او عذري براي او محسوب نمي شود.


پاورقي

[1] سوره بقره، آيه ي 286.

[2] سوره انفال، آيه ي 60.


بازگشت