پرستش جباران


«وَعَدَ اللّه الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُم وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الاَرْضِ كَما اسْتَخْلَفَ الّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُم دينَهُم الّذي ارْتَضي لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُم مِنْ



[ صفحه 60]



بَعْدِ خَوْفِهِم اَمْناً يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً». [1] .

«خداوند نويد داده به آنان كه ايمان آورده و شايسته عمل كرده اند كه آنها را خلافت زمين دهد آن چنان كه پيش از آنها به كساني ديگر خلافت زمين داد، ديني را كه خداوند براي آنها پسنديده است منتشر سازد و ترس آنها را تبديل به امنيت نمايد. مرا عبادت كنند و چيزي را شريك من قرار ندهند».

جمله ي آخر اين آيه كه ناظر به اين است كه آنگاه كه حكومت حق و خلافت الهي برقرار مي شود اهل ايمان از قيد اطاعت هر جباري آزادند، به اين صورت بيان شده كه تنها مرا عبادت مي كنند و

شريكي براي من نمي سازند. از اين معلوم مي شود كه از نظر قرآن هر اطاعت، امري عبادت است؛ اگر براي خدا باشد اطاعت خداست و اگر براي غير خدا باشد شرك به خداست.

اين جمله عجيب است كه فرمان برداريهاي اجباري كه از نظر اخلاقي به هيچ وجه عبادت شمرده نمي شود از نظر اجتماعي عبادت شمرده مي شود. رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:

«اِذا بَلَغَ بَنُو الْعاصِ ثَلاثينَ اتَّخَذُوا مالَ اللّه دُوَلاً و عِبادَ اللّه خِوَلاً و دينَ اللّه دَخَلاً» [2] .

«هرگاه اولاد عاص بن اميّه (جد مروان حكم و اكثريت خلفاي اموي) به سي تن رسد، مال خدا را ميان خود دست به دست مي كنند، بندگان خدا را بنده ي خود قرار مي دهند و دين خدا را مغشوش مي سازند».

اشاره است به ظلم و استبداد امويان. بديهي است كه امويان نه مردم را به پرستش خود مي خواندند و نه آنها را مملوك و برده ي خود ساخته بودند، بلكه استبداد و جباريت خود را بر مردم تحميل كرده بودند. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم با آينده نگري الهي خود، اين وضع را نوعي شرك و رابطه ي «ربّ و مربوبي» خواند. [3] .



[ صفحه 61]




پاورقي

[1] سوره نور، آيه ي 55.

[2] شرح ابن ابي الحديد بر نهج البلاغه، خطبه ي 128.

[3] مجموعه آثار، ج 2، (مقدمه اي بر جهان بيني)، ص 124.


بازگشت