فلسفه ي عبادت


يكي از دلايل حجيت عقل از نظر قرآن اين است كه براي احكام و دستورها فلسفه ذكر مي كند معناي اين امر اين است كه دستور داده شده معلول اين مصلحت مي باشد. علماي اصول مي گويند مصالح و مفاسد در سلسله ي علل احكام قرار مي گيرند. مثلا قرآن در يكجا مي گويد نماز بپاي داريد و در جاي ديگر فلسفه اش را هم يادآوري مي كند:

«اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكر». [1] .

اثر روحي نماز را متذكر مي گردد كه چگونه بانسان تعالي مي دهد و بسبب اين تعالي انسان از فحشاء و بديها انزجار و انصراف پيدا مي كند و يا از روزه ياد مي كند و بدنبال دستور به اجراي آن مي گويد:

«كُتِبَ عَليكُمُ الصّيامَ كَما كُتِبَ عَلَي الذينَ مِن قَبْلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقُون». [2] .

و چنين است در مورد ساير احكام نظير زكوة و جهاد و... كه درباره ي همه ي آنها از لحاظ فردي و اجتماعي توضيح مي دهد. به اين ترتيب قرآن به احكام آسماني در عين ماورائي بودن جنبه اين دنيايي و زميني مي دهد و از انسان مي خواهد درباره ي آنها انديشه كند تا كنه مطلب براي او روشن گردد و تصور نكند كه اينها صرفا يك سلسله رمزهاي مافوق فكر بشر است. [3] .


پاورقي

[1] سوره ي عنكبوت، آيه ي 45.

[2] سوره ي بقره، آيه ي 183.

[3] آشنايي با قرآن، ص 52.


بازگشت